فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی:
شهیدی که از آیتالله بهجت نوید شهادت گرفت
شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی، یکی از جوانان غیور و پرشور خمینی شهر بود که 10 دی سال 1394 در نبرد با تکفیریها و داعشیها در جبهههای سوریه و در دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) به شهادت رسید.
آنطور که همسر شهید کاظمی تعریف میکند، این شهید درباره پیشبینی آیتالله بهجت از شهادتش گفته بود: من قبل از ازدواج، زمانی که درس طلبگی میخواندم، خواب عجیبی دیدم. رفتم خدمت آیتالله ناصری و خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان از من خواستند که در محضر آیتالله بهجت حاضر شوم و خواب را برای وی تعریف کنم. وقتی به حضور آیتالله بهجت رسیدم، نوید شهادتم را از ایشان گرفتم.» البته او هیچگاه خواب خود را برای هیچ فرد دیگری تعریف نکرد و این معما با شهادت وی مکتوم ماند.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم مسعود عسگری:
شوق پرواز
شهید مدافع حرم یدالله قاسمزاده اسفند سال 61 در رشت متولد شد. وی برای دفاع از حرم اهلبیت عصمت و طهارت(ع) داوطلبانه راهی دیار شام شد و از نیروهای زبده ایران در جبهه مقاومت بود که در میدان نبرد با تروریستهای تکفیری، حماسههای بسیاری از خود نشان داد. قاسمزاده اول آذر سال 1395 در حوالی شهر حلب سوریه به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم یدالله قاسمزاده : سلام و درود ما بر همه دلدادگان حضرت ارباب که درس آزادگی و مبارزه و قیام را به ما آموخت تا زیر بار ظلم و ستم نرویم و در هر زمان و مکان مقابل یزیدیان زمانه که مصداق آن، همین آمریکا (شیطان بزرگ) میباشد، بایستیم. یزیدیان زمانهای که با به وجود آوردن گروههای تکفیری(مانند داعش) در صدد نابود کردن اسلام حقیقی هستند. آری! حال در این زمان، فرزندان خمینی(ره) میروند تا با خون خود، عقیده و ایمان، حجاب و عفاف، مردانگی و شرف و اسلام ناب محمدی را از هجوم حرامیان پلشت، نگهبان باشند، باشد که با پشتیبانی از ولی زمانه، قدردان خون این عزیزان باشیم. همانا که آرمان ما، تحقق بخشیدن به عدالت در کره زمین و ستاندن حق مظلومان و ستمدیدگان عالم میباشد. حقیر هم به جهت پاسداری از اسلام ناب محمدی و پایداری پرچم مقدس اسلامی و مبارزه با استکبار جهان، نابودی ظلم و ستم و نابودی اسلام آمریکایی که با ظهور گروههای تکفیری خود را نشان داده است، میروم.
امروز سومین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم سجاد زبرجدی است. او از شهدای دهه هفتادی جبهه مقاومت بود که آگاهانه پا در این میدان نهاد و عاشقانه به شهات رسید. شهید زبرجدی، متولد 19 بهمن سال 1370 بود؛ از همان دوران کودکی به ورزش علاقه داشت و در کنارموفقیت در تحصیل و فعالیت در سپاه، ورزش رزمی را هم دنبال کرد و در رشته هاپکیدو به مقام قهرمانی رسید. وی که جانش از عشق به شهادت سرشار بود، برای دفاع از حرم آلالله راهی سوریه شد. در مجموع سه مرتبه به سوریه رفت و سرانجام هفتم مهر سال 1395 به آرزوی خود دست یافت و در 25 سالگی به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم سجاد زبرجدی : دعا میکنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شهید شود. خداوند سریعالاجابه است، پس اگر میخواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید. همه ما همدیگر را در آخرت زیارت میکنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشاءالله همه با روی ماه باشیم و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید. خواندن فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید. همه شما را به جان حضرت زهرا(س) قسم میدهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید، من هم حتما شما را یاد میکنم. نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود.»
شهید زادهاکبر در طول خدمت در نهاد مقدس سپاه توانست با جدیت و پشتکار در رشته تخریب و انفجارات جزو نفرات برتر محسوب شود. بهطوری که در تمام ماموریتهای حساس از شمال غرب تا جنوب شرق حضور فعال داشته باشد. شهید زادهاکبر در هر منطقه که حضور داشت سعی میکرد مشکلات فرهنگی مردم را شناسایی و در حد توان انجام به رفع آن نماید. پیکر مطهر این شهید والامقام از مسجد جامع کاشمر تا گار مطهر شهدای امامزاده سید حمزه(ع) تشییع و به خاک سپرده شد.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم علی زادهاکبر :از وجود خداوند متعال بسیار متشکریم که نعمت پاسداری از اسلام و سربازی امام ای را به ما عنایت فرمود و فرصت شرکت در جهاد فی سبیلالله را نصیب ما کرد و شهادت در راه خودش را روزی ما نمود و نعمتش را کامل گردانید. از خدا میخواهم شهادت در راهش را طوری به من عنایت کند که بیشترین فایده را برای اسلام داشته باشم و کمترین زیان را.همه باید به یاد داشته باشیم که خط سرخ شهادت خطی است که بهترین بندگان خدا از آن عبور کردهاند. انشاءالله خداوند این حقیر را هم دنبالهرو راه آنان بپذیرد و این توفیق را از ما سلب ننماید.
فرازی از وصیتنامه شهید یوسف راسخ» :
خمینی عزیز نایب امام زمان(عج) است
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم محمد جوان:
شهادت در لباس اعتقاد
شهید مدافع حرم مهدی ثامنیراد، از جاویدالاثرهای جبهه دفاع از حرم است که راه و نامش جاودانه خواهد ماند. او 22 بهمن سال 94 در راه دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) در منطقه حلب سوریه به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم مهدی ثامنیراد :یک روز یک مادری با فرزندش در کوچهای سیلی خورد و یک غلاف شمشیر به پهلویش خورد و یک روزی هم عدهای به درب خانه کوبیدند و بعد درب خانه را آتش زدند بعد آن همسر برای دفاع از اسلام و ولی زمان خودش و در آخر از شوهرش دفاع و مقاومت کرد و از آن مادر، دختری به نام زینب متولد شد که برای دفاع از اسلام به همراه برادرش حج را نیمهتمام گذاشت و به سوی سرزمینِ وداع خود و برادر، حرکت کرد و آن خواهر با الگو قرار دادن مادری که خطبه فدک را خواند در کاخ یزید چنان رجزخوانی کرد که ستونهای آن به لرزه درآمد و برای دفاع از برادر و دفاع از اسلام سر بریده برادر و شهید شدن سقای دشت کربلا و فرزندان و برادر زادههای خود را دید و به خاطر این فداکاریهایی که برای اسلام انجام داد، امروز یک عده جوان معتقد و مقید که به اذن ولی زمان خود آمادهاند تا این گنبد و بارگاه و مضجع شریف آن خانم محترم و سهساله حضرت اباعبدالله را از دست یزیدیان زمان (کفار) نجات دهند.»
شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا 23 مرداد سال 64 در شهرستان رشت به دنیا آمد. وی از همان دوران کودکی، به عنوان فردی بااخلاق و درستکار در خانواده و محله شناخته شد. شهید طاهرنیا در سال 84 به نیروی زمینی سپاه پاسداران ملحق شد و بعد از چند ماه با قبول شدن در آزمون یگان ویژه صابرین» به عضویت این نیرو درآمد. وی در 14 مهر 94 به سوریه اعزام شد و بعد از مجاهدتهای بسیار در راه خدا در روز یکم آبان ماه 94 مصادف با شب عاشورای حسینی در استان حلب سوریه در درگیری با تروریستهای تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل آمد. قبل از آخرین اعزامش به سوریه، گفتند که پسرش به زودی متولد میشود. اما او گفت که ممکن است مهر فرزند، زمینگیرش کند. وقتی شهید شد، پسرش 20 روز داشت.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا: چند سال پیش دو بزرگی که پدر شهید بودند به من توصیه کردند که دو چیز را هرگز فراموش نکنم، اول هرروز زیارت عاشورا و دوم قناعت کردن در تمامی کارها. از فرماندهان خواهش میکنم که اگر خداوند توفیق شهادت را نصیبم کرد، اگر جنازهام دست دشمنان اسلام افتاد، به هیچوجه حتی اندکی از پول بیتالمال را خرج گرفتن بنده حقیر نکنند. از فرمانده محترم این عملیات و یا حاج قاسم» درخواست دارم فرصت دیدار با امام و سیدمان را برای خانواده این حقیر ایجاد کنند.»
امروز چهارمین سالگرد شهادت طلبه مدافع حرم، حجتالاسلام میلاد بدری همزمان بود. وی یکی از شهدای مدافع حرم دهه هفتادی بود؛ اهل شهرستان امیدیه در استان خوزستان؛ 20 سال بیشتر نداشت که در بیستمین روز حضورش در سوریه، به شهادت رسید.
پدر شهید گفته بود: زمانی که میلاد میخواست اجازه رفتن به سوریه را کسب کند، یک شبانهروز دست من و مادرش را میبوسید و میگفت میخواهم برای دفاع از حرم زینب(س) به سوریه بروم، ما در نهایت گفتیم چه جایی بهتر از آنجا.»
وی سرانجام 11 آذر سال 1394 همزمان با اربعین سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبداللهالحسین(ع) جام شهادت را نوشید.
همه سرمایه مالی وی در زمان شهادت، 500 هزار تومان بود که آن را هم طبق وصیتنامهاش به کار فرهنگی اختصاص داد.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم حجتالاسلام میلاد بدری: برای دوستان، آشنایان، و کسی که از من توصیهای بخواهد، میگویم که رضایت الله» تبارک و تعالی، از رضایت هر کس مهمتر است، و اولویت دارد. در کلامی دیگر، اصلا قابل مقایسه نیست. از کار شبههناک پرهیز کردن واقعا هنر است، و دعا کنیم، که نصیبمان شود. از شما میخواهم که برای نابودی استکبار جهانی (آمریکا، اسرائیل، عربستان) دعا کنید، که انشاءالله، با نابودی اینها، ظهور، زمینهسازی خواهد شد. مبلغ 500 هزار تومان کارت بانکی بنده را، به کار فرهنگی کمک کنید که خیالم راحت باشد.»
امروز چهارمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم محمد زهرهوند است. او نخستین شهید مدافع حرم اراک محسوب میشود که ۱۳ فروردین سال ۶۵ متولد شد. شهید زهرهوند از نیروهای تکاور سپاه روحالله بود که ۹ آبان سال 94 در دفاع از حرم عقیله بنیهاشم (س) به شهادت رسید.
شهید زهرهوند، متأهل و دارای یک دختر خردسال بود که موقع شهادت وی تنها ماه داشت.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم محمد زهرهوند:همسرم! چند خواسته از تو دارم، اول: مثل همیشه حجابت را خوب حفظ کن و این حجاب و معرفت را به دخترم ریحانهجان یاد بده و از تو میخواهم همیشه در سختی و مشکلات به خدا توکل کنی و با ذکر نام خدا آرامش بگیری و بدانی وجود و حضور ما همه وسیله است و بود و نبود ما خیلی مهم نیست، اگر توکل کردی و خدا را در همه حال احساس کردی میبینی که پشتیبان و یار محکمی داری و هیچ وقت تنهایی و ترس بر تو غلبه نخواهد کرد. ریحانهجان! دختر شیرین عسل بابا با تمام وجود دوستت دارم و همیشه به یادت هستم و از تو نور چشمم میخواهم همیشه حرفهای مادرت را خوب گوش کنی و مثل مادرت با حجاب و با معرفت و فهم و کمالات باشی و در تمام مراحل زندگی گوش به فرمان مادرت باشی و مبادا مادرت از تو ناراضی باشد.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم حسین جمالی:
شوق شهادت
امروز چهارمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم حسین جمالی است. وی اول مهر سال ۱۳۶۵ مصادف با ۱۸ محرمالحرام در خانوادهای متدین و شهیدپرور در روستای خورنگان شهرستان فسا دیده به جهان گشود. قلب سلیم و عشق عمیق به انقلاب، ولایت و شهادت، پای او را به سپاه باز کرد و او نیز از همان ابتدای جوانی لباس سبز پاسداری از انقلاب را بر تن کرد. پس از گذراندن دورههای تخصصی رزمی، به یگانهای تقابل با گروهکهای تروریستی در شمال غربی کشور پیوست و در یکی از این نبردها از ناحیه پا به مقام جانبازی رسید اما تا مدتها اطرافیانش از این موضوع خبر نداشتند. توحش تکفیریها در عراق و سوریه و شوق شهادت در وی باعث شد تا به اهل بیت لبیک بگوید و راهی میدان دفاع از حرم بشود. حسین جمالی سرانجام در صبح تاسوعای حسینی ۱۴۳۷ هجری قمری(هشتم آبان ۱۳۹۴ هجری شمسی) با سربند یا فاطمه اهرا(س) در جنوب حومه شهر حلب با اصابت تیر در پهلو به آرزوی خود دست یافت و شهد شیرین شهادت را نوشید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم حسین جمالی:من از خدا میخواهم که در زمان حال به من شهادت عنایت کند و از خداوند میخواهم زمانی که امام زمان ظهور کرد دوباره ما را زنده کند و از خاک بلند کند تا در رکاب امام زمان(عج) دوباره بجنگیم و به شهادت برسیم تا دیگر واقعه عاشورا اتفاق نیفتد.
امروز چهارمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم ستار محمودی است. شهید مدافع حرمی که سوم خرداد سال 54 در سیاه چادرهای عشایر محمیدی متولد شد. در رشته ادبیات فارسی دانشگاه شیراز تحصیل کرد و پس از آن وارد نیروی دریایی سپاه شد. همزمان، هم تا مقطع کارشناسیارشد رشته تربیتبدنی ادامه تحصیل داد و هم در زمینه ورزش، موفقیتهایی از جمله دریافت دان دوم تکواندو کسب کرد. با آغاز درگیریها در منطقه، او نیز داوطلبانه به جمع مدافعان حرم پیوست و در نهایت، روز 27 آبان سال 94 در منطقه حلب سوریه به آرزوی خود رسید و جام شهادت را نوشید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم ستار محمودی: از همسرم که همیشه همراه من در خط جهاد و ولایت بوده، تشکر میکنم و حلالیت میطلبم. توصیه میکنم زهرا و ابوالفضل را در راه ولایت و مسیر اهلبیت(ص) بزرگ کرده و وقتی که بزرگ شدند، به آنها بگو که پدرتان عاشق امام ای عزیز بود و بگو که سخنرانیهای آن بزرگوار را از اول تا آخر گوش میکرد و میگفت که صدایش آرامبخش جان من است. به آنها بگو اگر آبرو و عزت و سربلندی میخواهند، راهش راه ولایت و تبعیت محض از اوست. به آنها بگو که چقدر دوستشان داشتم. ولی برای مولایم و رهبرم آن قدر ارزش قایلم که جانم را فدایش میکنم.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم خزاعینژاد:
حجاب بانوان از خون ما برندهتر است
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم محمد جوان:
خروج از خط ولایت یعنی خروج از راه اهلبیت
امروز چهارمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم محمد جوان است. وی پنج اسفند سال 1368 در روستای باشی از توابع شهرستان تنگستان و از دیار رئیسعلی دلواری استان بوشهر متولد شد. وی دانشآموز و دانشجویی پرتلاش و باهوش بود که تحصیلات خود را در رشته مکانیک با معدل به پایان رساند. جوان، 20 سال داشت که به عنوان فرمانده پایگاه شهید دستغیب روستا انتخاب شد.دوران سربازی را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی نمود و در فروردین ماه سال 1391 وارد تیپ پیاده امام صادق (علیهالسلام) بوشهر گردید و بعد از گذراندن دورههای آموزشی مختلف در سپاه پاسداران دوره تکاوری را در سال 1393 با کسب معدل / با موفقیت به اتمام رساند. جوان، مهر 1394 به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم مطهر اهل بیت (س) به سوریه اعزام شد و پس از جراحت و بستری شدن، سرانجام در روز 13 آذر همان سال به فیض شهادت نائل آمد.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم محمد جوان: برادران و خواهران عزیزم شما را به تقوای الهی و ایستادن در خط ولایتفقیه سفارش میکنم و علاوه بر شما به مردم عزیز کشورم سفارش مینمایم که فریب جوسازیهای دشمنان این خاک و اسلام ناب محمدی(ص) را نخورید و در خط ولایت باشید و از امام عزیزم، امام ای مدظلهالعالی حمایت کامل و جامع نمایید. مبادا از خط ولایتفقیه خارج شوید که من شهادت میدهم که شما از خط اهلبیت خارج شدهاید.»
شهید مدافع حرم قربان نجفی خانببین، متولد ۱۳۴۲ و فرهنگی بازنشسته متولد روستای مازیاران بخش فندرسک شهرستان رامیان و ساکن علیآباد کتول بود که از آن دیار راهی جبهه مقاومت شد. او از بازماندگان دوران دفاع مقدس بود که در آن جبهه نتوانست به مراد دلش برسد. اما تهدید حرم اهل بیت فرصتی دوباره برای او فراهم کرد تا به مقصودش برسد. پس به طور داوطلبانه جامه رزم به تن کرد و مدافع حرم شد.
این شهید عزیز در مبارزه با گروههای تکفیری در کشور عراق به شدت مجروح و پس از یک ماه بستری شدن در بیمارستان، خرداد سال 1395 به فیض شهادت نائل آمد و به یاران همرزم شهیدش پیوست.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم قربان نجفی خانببین: از همه برادران و خواهرانم و فرزندان عزیزم حلالیت میطلبم و به ایشان توصیه میکنم پاسدار حرمت خون شهیدان و مدافع ولایت فقیه باشند و از عموم ملت شریف و مسلمان برادران و خواهران دینی درخواست دارم پشتیبان ولایت فقیه باشند تا آسیبی به این مملکت نرسد و فقط از خدای تعالی استعانت بطلبند و از دشمنان اسلام نهراسند و بدانید که عاقبت پیروزی از آن لشکریان خداست چون خداوند در قرآن شریف فرموده ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم و بدانید وعده خداوند حق است. خداوندا آرزوی ما در جنگ تحمیلی زیارت کربلا بود و برآورده کردی، ممنونیم خدا جان. اینک آرزوی زیارت مسجدالاقصی داریم، برآورده بخیر بفرما.»
شهید مدافع حرم مهدی ایمانی فردویی سال 1362 متولد شد. وی از خادمان آستان مقدس فاطمی(س) بود. عشق مهدی ایمانی به اهلبیت و روحیه ظلمستیزیاش یک طرف، شهادت باجناقش قاسم قریب در سوریه نیز از طرف دیگر باعث شد تا به صف مدافعان حرم بپیوندد. وی بعد از دو بار رفتن به سوریه و بازگشت به وطن، به همسرش این چنین میگفت: دیگر دست خودم نیست؛ باید باز هم بروم.» به این ترتیب، 24 رمضان سال 1394 به آرزوی خودش دست یافت.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم مهدی ایمانی: از شهدا شرمندهام خیلی دیر به درک حقیقت وجودشان پی بردم از خداوند متعال و حضرات معصومین و شهدا ممنونم که بهگریههای شبانه این حقیر جواب دادند و من را به عنوان مدافع حرم حضرت زینب سلاماللهعلیها و حرم دختر سه ساله امامحسینعلیهالسلام برگزیدند و حال که صهیونیست خونخوار، آمریکای جنایتکار و سعودی خیانتکار قصد براندازی حرمهای اهلبیت را دارند و با حمله ناجوانمردانه و وحشیانه به ن و فرزندان و طفلهای شیرخواری که هیچ پناهی ندارند قصد کشورگشایی دارند. این وظیفه را برخود دیدم که به کمک این مردم بیگناه و دفاع از حرم اهل بیت بروم و از حضرت زینب و خانم رقیه ممنونم که به من حقیر لیاقت حضور را دادند و به مدد ایشان ما با عزت، پیروز و سربلند میشویم.»
در روزهای آخر آبان ۹۶ خبر شهادت یک جوان خوشچهره گیلانی در رسانههای خبری و شبکههای اجتماعی دست به دست شد و نگاه خیلیها را به سمت خودش کشید، کسی از شخصیت و زندگیاش اطلاعی نداشت ولی همین عکسهای کمی متفاوت او را خیلی زود در بین مردم مشهور کرد. او کسی نبود غیر از بابک نوری هریس؛ یکی از دهه هفتادیهایی که در اوج خودآگاهی و درک حقیقت، جهاد و شهادت را به عنوان تنها راه رسیدن به سعادت انتخاب کرد. متولد ۲۱ مهر سال ۷۱ بود. جوانی موفق و تیزهوش که باورهای اعتقادیاش ریشهدار بودند. تا آنجا که وقتی فرصت ادامه تحصیل برای او در آلمان فراهم شده بود، او سوریه و عرصه نبرد را به اروپا ترجیح داد و سرانجام نیز به آرزوی خودش رسید. ۲۸ آبان سال ۹۶ در دفاع از حرم مقدس حضرت زینب(س)، بال در بال ملائک گشود و جام شهادت را نوشید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم بابک نوری هریس:عزیزان من حالا دستهایی بلند شده و زینبهایی غریب و تنها ماندهاند و حسینی در میدان نیست. امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینبهای زمانه و حرم او دفاع کنیم. برادرانم در نبود من مسئولیت شما سنگینتر شده، حالا شما عشق و محبت مرا به دیگران باید بدهید؛ زیرا من عاشق خانوادهام، اطرافیانم، شهرم، وطنم و. بودهام و شما خود من هستید در جسمی دیگر. پدرم تو هم روزی در جبهه حق علیه باطل از زینبهای مملکت دفاع کردی، شما دعا کن که با دوستان شهیدت محشور شوم.»
شهید مدافع حرم حجتالاسلام علی تمامزاده سال 1355 به دنیا آمد. درس حوزه را از سالگی و پس از گرفتن دیپلم شروع کرد. وی همزمان با آغاز تحصیل در حوزه علمیه، به کار فرهنگی و نویسندگی نیز رو آورد. تمرکز اصلیاش نیز بر مسئله سوریه و لشکر فاطمیون و شهدای افغانستانی جبهه مقاومت بود.
در همین مدت توانست چند نشریه را به چاپ برساند. نشریه ویژه شهادت ابوحامد (شهید علیرضا توسلی، فرمانده لشکر فاطمیون) بود که منتشر شد. شهید تمامزاده همراه لشکر فاطمیون سه بار به سوریه اعزام شد و هر بار 40 روز آنجا بودند که سرانجام آبان سال 1394 در سن 39 سالگی در سوریه بر اثر اصابت گلوله به پهلو به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم حجتالاسلام علی تمامزاده: بدانید من برای هیچ چیز به سوریه نرفتم که اهداف مادی داشته باشم. جز برای هدف مقدس دفاع از نوامیس و کیان مسلمین و برای مقابله با استکبار و راس آن رژیم جعلی و سفاک اسرائیل، رژیم کودککش و جنایتپیشه رژیم صهیونیستی. هرچه در توان دارید بر این رژیم جعلی فریاد بکشید و خشم و نفرتتان را نثار آن کنید. کینههای انقلابیان رسوب نگیرد و فراموش نکنید که همه ما شیعه علیابنابیطالب هستیم. شیعه علی علیهالسلام ذلت نمیپذیرد. آقا و مولای ما حسینابنعلی علیهالسلام هم تن به ذلت نداد.»
شهید مدافع حرم سید علیاصغر شنایی دوم آبان سال 1359 در شهرستان دیباج دیده به جهان گشود. وی یکی از رزمندههای تیپ مکانیزه 20 رمضان بود که در سال 92 به صورت داوطلبانه راهی سوریه شد. وی 14 خرداد همان سال، همراه دوستش مهدی خراسانی، وقتی سوار تانک بودند، هدف موشک داعشیها قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم سید علی اصغر شنایی: با سلام خدمت امام زمان(عج) و رهبر عزیزمان و شهدای گلگونکفن و خدمت ملت ایران پدر و مادر عزیزم و همسر و فرزند و تمامی فامیلها و کسانی که حقی بر گردن بنده دارند. امیدوارم که من را ببخشند. من در راهی گام مینهم که با اطمینان قلبی بدون اجبار برای یاری اسلام و امام زمان(عج) و رهبر عزیزمان پای نهادم. امیدوارم خداوند متعال اسلام را یاری کند و امام زمان(عج) هرچه سریعتر ظهور کند و پرچم را از نائب برحقش امام ای (مد ظلهالعالی) که بزرگ پرچمدار اسلام است تحویل بگیرد انشاالله. از پدر و مادرم به خاطر زحمات زیادی که برای من کشیدهاند تشکر میکنم و همیشه برای من دعا کنند که همان دعای آنها بود که راهم را بخوبی انتخاب کردم. از همسرم به خاطر صبر زیادی که در این دوران زندگی داشتهاند تشکر میکنم و از آنها میخواهم که همیشه پیرو خط رهبری باشند که هیچگاه شکی در آنها بوجود نمیآید.»
از سال ۱۳۷۹به استخدام سپاه پاسداران درآمد و در تیپ هوابرد ۳۳ المهدی به فعالیت پرداخت و همزمان در رشته جغرافیا نیز ادامه تحصیل داد. وی نیز ازجمله دلاورمردانی بود که برای دفاع از حرم آلالله، رو درروی تکفیریها قرار گرفت و بر اثر ترکش موشک داعشیها به شدت مجروح شد. با اینکه به بیمارستان انتقال داده شد اما به خاطر شدت خونریزی، سیام مهر سال ۱۳۹۴ در سن ۳۵ سالگی در شهر حلب سوریه به شهادت رسید و در زادگاهش روستای ه به خاک سپرده شد.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم مسلم نصر: شهادت نعمت بزرگی است که برهر کس عطا نمیشود. اگر این بنده سراپا تقصیر، توفیق آن شد، بدانید که راه حق و سیر تسلیم راه ولایت، همراه و ملازم بودن با آن، سعادت دنیوی و اخروی در پی آن خواهد بود. در این مقطع زمانی که همگی استکبار و گردنکشان ستمگر کمر به همت تضعیف و تسلیم ساختن انقلاب و نظام اسلامی با تمامی شیوههای فرهنگی، تبلیغی، جنگ نرم و تسخیر کردن فکر و ذهن جوان ما دارند، همگی ما باید در فتنهها از مسیر حق منحرف نشویم و چشم به چراغبان و روشنای راه این مسیر، مقام عظمای ولایت باشیم.»
فرازی از وصیتنامه شهیدعلی عرب نصرتآبادی:
یاد یک شهید از قاسم سلیمانی
شهید علی عرب نصرتآبادی» یکم تیر 1349 در روستای شاه جهان آباد از توابع شهرستان زرند به دنیا آمد. تا پایان مقطع ابتدایی درس خواند، به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دهم تیر 1365 در مهران بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در گار شهدای زادگاهش واقع است.
وی در بخشی از وصیت نامهاش، از رادمردی و اخلاص سپهبد شهید قاسم سلیمانی در دوران دفاع مقدس یاد کرده است.
فرازی از وصیتنامه شهیدعلی عرب نصرتآبادی: این سرزمین مقدس تاثیر عجیبی بر من گذاشت و حال و هوای دیگری پیدا کردم، خصوصا هنگام خواندن دستهجمعی دعاهای توسل، کمیل و ندبه و زیارت عاشورا که هرچه داریم از عاشورا است و متوجه شدم که بیشتر بایست زیارت عاشورا را بخوانم و هرچه فکر کردم دیدم جز کار برای خدا و خالص شدن در راه دین چیزی در این دنیا فایده ندارد. این وصیتنامه را در حالی مینویسم که عدهای اجنبیپرست خائن و مزدور وابسته به ابرقدرتها، افراد و نیروهایشان را در خاک ما مستقر کردند و در جای دیگر روی تابلویی میبینم که نوشته ما برای ادای تکلیف میجنگیم و میبینم که براستی مردانی غیور همچون قاسم سلیمانی» که فقط برای لبیک گفتن به ندای رهبرشان و خدا میجنگند وچندین بار خودم او را با چهره خاکآلود ولی محکم دیدهام.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم اسحاق :
دلاور فاطمیون
امروز پنجمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم اسحاق است. وی سال 56 در افغانستان دیده به جهان گشود. شش ساله بود که خانوادهاش به ایران مهاجرت کردند و در مشهد ساکن شدند. با حمله طالبان، سیداسحاق به افغانستان بازگشت و با طالبان به مبارزه برخاست. همسر و فرزند سیداسحاق در این جنگ به شهادت رسیدند.
با آغاز جنگ در سوریه، سیداسحاق نیز به صف مدافعان حرم پیوست و ابتدا به عنوان فرمانده یگان تخریب فاطمیون در دمشق منصوب شد. پس از مدتی نیز جانشین فرمانده فاطمیون در حما شد. وی پس از نشان دادن مجاهدتهای فراوان، سرانجام اول دی سال 1393 به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم اسحاق به خطاب به خانوادهاش آمده است: بعد از [شهادت] من عدهای سبک مغز و جاهل، زبان به تمسخر و نصیحت بیجای شما خواهند گشود؛ به والله قسم اگر این جماعت در کربلا بودند حسین بن علی را یاری نمیکردند و تنهایش میگذاشتند و تماشا میکردند چگونه امامانشان را میکشند. این جماعت از اسلام فقط دولا راست شدن و تسبیح چرخاندن وحرفهای قشنگ قشنگش را فهمیدهاند و از بصیرت بیبهرهاند. اینان کسانیاند که اگر مهدی ظهور کند او را نیز یاری نخواهند کرد و مهدی فاطمه را تنها وغریب خواهند گذاشت. پس محکم و استوار باشید و غم به خود راه ندهید به سخنان این جماعت که روی اهل کوفه را سفید کردهاند توجه نکنید.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم علی آقایی:
عشق دفاع از حرم آلالله
شهید مدافع حرم مجتبی یداللهی منفرد در تاریخ 31 فروردین 1370 در تهران و در خانوادهای متدین، مذهبی و اهل معرفت چشم به جهان گشود. فدایی اهل بیت شدن را در مداحیهای پدرش آموخت و با چنین دیدگاهی در سال 1388 وارد دانشگاه افسری امام علی(علیهالسلام) شد. پس از فارغالتحصیلی جهت طی دوره مقدماتی رسته زرهی به مرکز آموزش زرهی شیراز اعزام و پس از طی دوره مقدماتی به تیپ 388 زرهی ایرانشهر منتقل شد. با توجه به تعالیم پدر درخصوص عشق به اهل بیت و پس از هتک حرمت به حریم آلالله در سوریه توسط تکفیریها تاب ماندن نداشت و داوطلبانه به صف مدافعان حرم پیوست. این شهید بزرگوار در تاریخ 21 فروردین 1395 پس از نبردی جانانه در حومه شهر حلب به شهادت رسید. کسانی که در جبهه سوریه حضور داشتهاند، او را نخستین شهید ارتش در این مأموریت مستشاری معرفی میکنند.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم مجتبی یداللهی منفرد : ولایت فقیه همچون آب حیات است که اگر نباشد، همه ما همچون قطرهای کوچک با اندک حرارتی نابود میشویم، اما اگر این قطرات کوچک به دریای ولایت متصل باشد، فناناپذیر خواهند بود. امروز هر راهی که به ولایت منتهی نشود بیراهه است، چرا که مردم قطبنمای صراط مستقیمشان را مقام معظم رهبری میدانند و از نظر فقهی هم هیچ تفاوتی بین نبی و ولی فقیه وجود ندارد. توحید وقتی معنا پیدا میکند که ولایت آن را هم پذیرا باشیم وگرنه شیطان که رانده شد، به جز یک خطا نکرد.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم حجتالاسلام محمد کیهانی :
با مردم مهربانانه رفتار کنید
شهید مدافع حرم حجتالاسلام محمد کیهانی، از طلبههای انقلابی استان خوزستان بود که داوطلبانه راهی رزم با داعش شد و در راه دفاع از حرم به شهادت رسید. شهید کیهانی که از کارکنان شهرداری اهواز بود، در وصیتنامهاش از مدیران و کارکنان شهرداریها خواسته تا قدر خدمترسانی را بدانند و با مردم مهربانانه رفتار کنند.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم حجتالاسلام محمد کیهانی : از خانواده میخواهم که شهادتم را تبریک بگویند، خوشحال باشید که شیون، ناله و لباس مشکی مخصوص عزای اهلبیت(ع) است اگر بیقرار شدید روضه اربابم حسین(ع) و مادرش را بخوانید که هم من بسیار به آن نیاز دارم و هم خودتان. از همکارانم در شهرداری اهواز خواهشمندم به دلیل اینکه شهرداری در بین ادارات بیشترین ارتباط را با مردم دارد مواظب رضایتمندی مردم عزیز باشند و قدر این فرصتی که خدا در اختیار آنان قرار داده برای خدمترسانی را بدانند و با مردم مهربان و خوشرفتار باشند و در راهاندازی کار آنان تعجیل نموده و مراقب شیطان باشند که خدایی نکرده آنها را آلوده نکند. خانواده عزیزم و رفقای خوبم مخصوصا شما رفقای طلبهام دعا و نماز شب اول قبر برایم فراموشتان نشود. در ضمن خواهشمندم غسل و کفنم نکنید و مرا با همان لباس و بدن خونی به خاک بسپارید در کنار شهید حسینزاده و مجتبی باباییزاده.»
مهدی علیدوست اولین شهید پاسدار مدافع حرم حضرت زینب(س) از قم بود. وی در ۲۵ مرداد سال ۶۵ متولد شد و در ۲۵ مهرماه ۹۴ مصادف با سوم ماه محرم بعد از عملیات آزادسازی یکی از روستاهای سوریه که در تصرف داعش بود با برخورد ترکش به پهلویش به درجه شهادت نائل آمد.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم مهدی علیدوست : میگویند دو چیز است كه آدمی تا آنها را دارد قدر نمیداند، یكی امنیت و دیگری سلامتی. الان شرایط جوری است كه باید برویم تا این دو چیز را برای مردم كشورم به ارمغان آورم. هدف تكفیر كشور ماست و الان جبهه ما کاملاً مشخص است پس كسی به من خرده نگیرد كه كجا میروی و برای چه رفتی.ما نسل جوان ادامهدهنده راه حسین هستیم و خون حسین و اهلبیت در رگهای ما جریان دارد پس میرویم، میرویم تا دشمن نتواند نگاه چپ به ناموس ما، به كشور ما و به انقلاب ما و به اسلام؛ بكند. از مردم عزیز كشور میخواهم هیچوقت از مسیر ولایت دور نشوند و راه را با رهبری طی كنند. چون راه اسلام و انقلاب فقط با رهبری سید علی به مقصد میرسد و هیچکس نمیتواند بهتر از ایشان این انقلاب را پیش ببرد.نمازخواندن كمك میکند تا به اصول انقلاب پایبند باشیم. البته نمازی كه از ته دل باشد نه بخاطر این كه فقط تكلیف خود را انجام دهیم. نماز از گمراهی نجات میدهد، پس به نماز اهمیت زیادی بدهید همینطور قرآن كه راه را به ما نشان میدهد.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم مرتضی بصیریپور :
به آرزویش رسید
فرازی از وصیتنامه شهید محمود شفیعی : مدافع حریم ولایت کسی است که مستمر با تلاش و کوشش مضاعف و با همدلی و همزبانی، با عزم ملی و مدیریت جهادی در پی آفریدن حماسه فرهنگی، ی، اقتصادی و اجتماعی باشد.رهبر عزیزمان فرمودند که فرهنگ آن چیزی است که من حاضرم جانم را برایش بدهم. کار فرهنگی کاری است که تاثیر و تغییر در رفتار انسانها بگذارد. لذا برترین چیز را آن دیدم که با نگرش عمیق در ابعاد مختلف سبک زندگی خود پالایشی گسترده انجام دهیم و در حد توان سعی در تغییر آن و نیل به سبک زندگی ائمه اطهار علیهمالسلام داشته باشیم.در همه عرصهها اخلاق، اعتقادات، سبک زندگی روزمره، ت، فرهنگ، حجاب، علم اندوزی، اقتصادی، تفریح، ورزش، خوراک، پوشاک و …خواهرانم دشمن از سیاهی چادر شما بیشتر میترسد تا از سرخی خون من و برای حفظ حجاب شما خونهای زیادی ریخته شده. همچنین حجاب و پوشش برادران که تهدید جدی دشمن بر آن است.شهید عزادار نمیخواهد، شهید رهرو میخواهد و شما هم با قلم، قدم و زبان خود رهرو امام و رهبری باشید.»
امروز پنجمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم محمدعلی اللهدادی است. سردار اللهدادی سال 1341 در روستای پاریز از توابع شهرستان سیرجان به دنیا آمد. با شروع انقلاب وارد نهادهای انقلابی شد و در سال 1362 برای خدمت به مناطق محروم به شهرستان کهنوج رفت. در دوران دفاع مقدس نیز فرماندهی تیپ ادوات لشکر ثارالله، فرماندهی تیپ رمضان لشکر 27 حضرت رسول(ص)، فرماندهی سپاه الغدیر یزد و. را در کارنامهاش ثبت کرد. سردار شهیدمحمدعلی اللهدادی، در 28 دی ماه 1393 در حالی که برای بازدید از استان قُنیطره سوریه عازم این منطقه شده بود، مورد حمله بالگردهای توپدار رژیم صهیونیستی واقع شد و به شهادت رسید.
این شهید، در فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم محمدعلی اللهدادی : هیهات اگر یاد و خاطره یاران حماسهساز صحنههای دفاع از کیان و شرف، از خاطرمان محو شود. یاد آنان که در تاریکی شبهای جبهههای غرب و جنوب زنگ دلشان به صدا درآمد، چلچلهها در بی قراری نوایشان پرواز آموختند، روزهایشان بهانهای برای عاشقی بود و شبهایشان وسعت بودن. آنها خواهند ماند. اگرچه امروز ما در حسرت عطرهای گم شده حضورشان دست و پا می زنیم، میدانیم روی تپههای صبح ظفر اثری جز رد پای آنان نیست و روزهای بودنشان در برابر ما به زیبایی حک شده، اگر چه مه هجرانشان تمام تنمان را گرفته اما ما را میبینند، صدایمان میزنند و طنین نوایشان تا ابدیت جاری است.»
شهید مدافع حرم سعید مسلمی، یکی دیگر از دهه هفتادیهایی است که رزمیکار بود و لباس دفاع از حرم را پوشید و به رزم با داعش پرداخت.
شهید سعید مسلمی، ورزشکار بود و در رشته کیوکوشینگ کاراته کار میکرد. در این رشته، هم مقام آورده بود و هم اینکه مربی بود. یکی از شاگردان شهید در مصاحبهای گفته: شهید مسلمی خرج بیبضاعتها را میداد. جوانها را به ورزش جذب میکرد و بچهها و جوانها را با هزینه خودش بیرون میبرد. با بچهها دوست بود. همه شاگردانش شیفته اخلاقش شده بودند. حتی با بچههای کوچک در پارک فوتبال بازی میکرد. آقا سعید پیش از آنکه استاد کاراته باشد مربی اخلاق بود. بعد از شهادتش جوانان زیادی برای رفتن به سوریه داوطلب شدند و همه تصمیم گرفتند راه او را ادامه دهند.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم سعید مسلمی : توصیهای که به خواهران و برادرانم دارم داشتن غیرت علوی و رعایت حجاب زهرایی و نگه داشتن احترام به پدر و مادرم در همه شرایط است.صحبتی که با عزیزان دارم ادامه راه شهیدان و گوش به فرمان بودن در برابر دستورات مقام معظم رهبری حضرت امام ای است و همیشه به یاد داشته باشید که در محضر خداوند و امام زمان(عج) هستید. از شما عزیزان میخواهم همواره احترام به پدر و مادر و تلاش برای بالا بردن سطح علمی و رعایت ادب و اخلاق و ورزش کردن برای دفاع از اسلام را فراموش نکنید.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم رضا حاجیزاده : من بهخاطر منطق خویش برای دفاع از اسلام و حریم اهل بیت(ع) وارد جنگ با دشمنان اسلام شدم و با عشق و علاقه و رضایت کامل جان خویش را فدای این راه مینمایم و میروم تا انتقام سیلی حضرت زهرا(س) را بگیرم. من از مردم ایران میخواهم تفرقهاندازی نکنید، با هم متحد باشید، دین اسلام را سربلند نگه دارید، به دوستان و آشنایان توصیه میکنم نماز اول وقت و با حضور قلب بخوانید.»
این شهید همچنین در بخش دیگری از وصیتنامهاش خطاب به دخترش، فاطمه نوشته است: دختر بابا، دوستت دارم، دوستت دارم، بدان که بابا رفته است که تا تو و امثال تو در امنیت و آرامش در خاک خود قدم بگذارید و بدان که ناموس شیعه در واقع ناموس خودمان است، تکلیف ما این است که از ناموس شیعه دفاع کنیم و جان خود را در این راه بدهیم و از تو میخواهم که در سنگر خود که همان چادر توست، بمانی و بایستی و مقابله کنی تا پرچم اسلام و تشیع همیشه پیروز و سرافراز بماند.»
امروز چهارمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم محمد اینانلو است. این شهید سعید، فروردین سال 1367 متولد شد. شهید محمد اینانلو دانشجوی رشته علوم ی دانشگاه آزاد اسلامی کرج بود. وی که برای دفاع از حریم اهلبیت عصمت و طهارت(ع) داوطلبانه راهی سوریه شد، 21 دی سال 1394 طی عملیات مستشاری در منطقه خان طومان توسط تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. پیکر مطهر این شهید همچنان مفقود است.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم محمد اینانلو : بنده در جایگاهی نیستم که بخواهم به شما وصیت و نصیحتی کنم فقط و فقط عاجزانه تمنا دارم پاسدار حرمت خون شهیدان باشید و تنها راه حفظ حرمت آن پشتیبانی مطلق و بدون قید و شرط از ولایت فقیه و رهبری فرزانه انقلاب است. امروزه همه به وضوح میبینیم در دنیا و به خصوص منطقه چه خبر است و ناامنی در اکثر بلاد مسلمین بیداد میکند و حتی تا مرزهای کشور عزیزمان هم رسیده است و با تمام دشمنیها و حرکات مزدورانه دشمنان اسلام و این مرز و بوم به فضل الهی و در سایه رهبری فرزانه و مقتدر کشور و نایب بر حق امام زمان،همه دنیا از امنیت و اقتدار ایران عزیز در شگفت هستند لذا به عنوان برادر کوچکتر به همه شما عزیزان وصیت میکنم ولی فقیه و نایب امام زمان خود را تنها نگذارید که عزت و عاقبت بخیری ما و کشورمان در اطاعت بیچون و چرا از ولی امرمان است.»
شهید مدافع حرم علیرضا مرادی متولد 25 تیر سال 1368 در تهران بود. او از جوانان فعال در پایگاه بسیج المهدی(عج) در مسجد بابالحوائج بود و شغل آزاد داشت. از وقتی بحران سوریه شکل گرفت و حرم معصومین در آن کشور مورد تهدید تکفیریها قرار گرفت، دغدغه پیوستن به مدافعان حرم را داشت. با اینکه از نظر شغلی، فرد موفقی بود و میتوانست زندگی مرفه و راحتی را برای خودش رقم بزند، اما به دنیا و همه مادیات پشت پا زد و داوطلبانه راهی میدان مبارزه با تروریستهای تکفیری شد. سرانجام نیز 21 دی سال 1394 در عملیات مستشاری در سوریه، به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم علیرضا مرادی: به تاریخ ۵/۱۰/۹۴ ساعت ۲۳ و نیم شب،چند سطری وصیتنامه مینویسم، علیوار زیستن و علیوار زندگی کردن را و حسینوار زیستن و حسینوار زندگی کردن و حسینوار شهید شدن را دوست میدارم. شهادت در قاموس اسلام کاریترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور، شرک و الحاد میزند و خواهد زد. ببین ما به چه روزی افتادهایم و استکبار جامعه را به لجنزار کشیده است ولی چارهای نیست، اینها سد راه اسلام شدهاند و باید برداشته شوند تا راه تکامل طی شود. مادر جان و پدر جان شما را قسم میدهم که اگر به خاطر من گریه کنید اصلا از شما راضی نخواهم بود، زینبوار و علیوار زندگی نمایید و مرا به خدا بسپارید.»
شهید مدافع حرم علیاکبر عربی» در تاریخ ۳ تیر ۱۳۵۵ در روستای سرکوبه شهرستان خمین چشم به جهان گشود. وی سابقه فرماندهی گردان بیتالمقدس لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) در قم و همچنین فرماندهی پایگاه بسیج شهید زینالدین را در کارنامه کاری خود دارد. علیاکبر عربی که داوطلبانه برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) راهی سوریه شده بود سرانجام در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ در حومه حلب به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید مدافع حرم علی اکبر عربی در وصیتنامهاش نوشته بود: خدایا پرواز را به ما بیاموز تا مرغ دستآموز نشویم و از نور خویش آتش در ما بیفروز تا در سرمای بیخبری نمانیم، خون شهیدان را در تن ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم و دست آن شهیدان را بر پیکرمان آویز تا مشت خونینشان را برافراشته داریم. خدایا چشمی عطا کن تا برای تو بگرید، دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جز راه تو را نرود و جانی عطا کن برای تو برود.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم علیاکبر عربی خطاب به دخترانش : دختران گلم فاطمه جان بابا و طهورای عزیز و کوچولو امیدوارم با حجاب و عفتی که خواهید داشت مبارزه خوبی برای اسلام در کل مقاطع زندگی باشید و بدانید تا زمانی که حجاب دارید مانند دری در میان صدف محفوظ خواهید بود.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم محمود مراد اسکندری :
بسیجی شهید علی رسولی در سال ۱۳۴۸در تهران دیده به جهان گشود. شهیدی اهل شهرستان اسلامشهر که سنگ صبور مردم آن شهرستان بود. طوری که مردم آن دیار، هر مشکلی داشتند نزد او میآمدند و وی تا جایی که امکان داشت به آنها یاری میرساند. با آغاز جنگ تحمیلی با عزمی راسخ، راهی جبهههای دفاع از حق مقابل باطل شد. برای رفتن به جبهه، آنچنان مصمم بود که هیچکس مانع او نشد. وی سرانجام، چهارم مرداد سال 1367 در جریان عملیات غدیر در منطقه شلمچه، در اثر برخورد ترکش خمپاره به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه بسیجی شهید علی رسولی :در آخرین لحظات وصایایی برای خانواده عزیزم و امت شهیدپرور دارم. شاید دیگر وقت وصیت نوشتن نباشد چون گردان ما قرار است در عملیاتی شرکت کند. لحظات حساسی است. دشمن زبون باحملات پیدرپی خود مناطقی از خاک مقدس کشور صاحبامان(عج) را به تصرف درآورده و شیردلان لشکر توحید در این مناطق شهد شهادت نوشیدهاند. پدر و مادر عزیزم ای کسانی که بیشترین حق را بر گردن من دارید! از شما بهخاطر تمامی زحمات شبانهروزیتان و تحمل سختیها و مشکلاتی که در بزرگ کردن من کشیدید تشکر میکنم و از شما نور چشمانم میخواهم که بهخاطر شهادت بنده هیچ ناراحتی نداشته باشید. زیرا بنده امانتی از طرف خدا پیش شما بودم و شما باید خوشحال باشید که این امانت را به خوبی به صاحبش بازگرداندید. از برادرها و خواهران عزیزم و تمامی فامیل، دوستان و آشنایان حلالیت میطلبم و بهعنوان یک رزمنده بسیجی چند خواهش عاجزانه از امت شهیدپرور دارم:
یک- امام امت، قلب تپنده این امت اسلامی را در هر حال و در هر مقطعی که باشد تنها نگذارید و لبیکگوی اوامرش باشید زیرا صلاح دنیا وآخرتتان در این است.
دو- اتحاد مقدستان را همچنان حفظ کنید و به سخنان شیطانی شیاطین زمان که درصدد تفرقه درمیان شما هستند توجه ننمایید.
سه- درکنار امام عزیز با تمامی مشکلات با صبر و بردباری مقابله کنید و روحیه انقلابی خود را نبازید.
چهار- به تمامی برادران و خواهرانم توصیه میکنم که کتابهای شهید مطهری را مطالعه کنند زیرا برای نسل جوان بهترین کتابها کتابهای استاد است.
پنج- از مسئولین کشور عاجزانه خواهانم که کارهای فرهنگی زیادی برای مردم داشته باشند چون افراد یک جامعه اسلامی باید از نظر حسن اخلاق و سطح فکر و فرهنگ غنی باشد.
شش- از خواهران جامعه اسلامیمان میخواهم که با بیحجابی خود ضربه به اسلام،خون شهیدان، رشد فکری و استقلال فرهنگی و علمی میهن اسلامیمان نزنند.
هفت- توصیه دیگر بنده در این شرایط جنگی و وضعیت علمی، فرهنگی دنیای اسلام این است که با حمایت از افرادی که توانایی آن را دارند که خلأهای کشور اسلامیمان را پر کنند و بهخصوص با حمایت از حرکتهای مردمی از قبیل بسیجیها آینده پرباری برای ظهور و رشد فرهنگی دنیای اسلام فراهم کنند.
هشت- از بسیجیان این شیفتگان ولایت عاجزانه میخواهم که در عمل بسیجی باشند نه درحرف و جزو پیشروان حرکتهای فرهنگی اخلاقی باشند و از امت اسلام میخواهم که با حمایت از ت درخط ولایت فقیه جامعه اسلامی را از کجرویها باز دارند.
نه - از حوزههای علمیه و عزیزان دانشگاهی میخواهم که اتحاد مقدس حوزه و دانشگاه را با حل شدن در یکدیگر بیشتر کنند و از کلیه نیروهای مسلح کشور اسلامیمان اعم از برادران ارتشی، سپاهی، بسیجی و کمیته خواهانم که در دفاع از کشور اسلامیمان کوتاهی نکنند که لحظه به لحظه کار آنها اگر با اخلاص باشد از بزرگترین عبادتها محسوب میشود.
شهید مدافع حرم رسول پورمراد، 26 اسفند سال 1367 در تاکستان متولد شد. وی اولین شهید مدافع در استان قزوین است. این شهید در رشته مهندسی الکترونیک فارغالتحصیل شده بود. توصیه همیشگی این شهید این بود که قدردان شهدا باشیم و به خانواده آنها احترام بگذاریم.
پورمراد، مهندس هوافضای سپاه پاسداران تهران بود که بهعنوان مدافع حرم در جبهه دفاعی سوریه حضور یافت. وی بیستم مهر سال ۱۳۹۴ در قنیطره سوریه و در درگیری با گروهک داعش بر اثر انفجار خمپاره و جراحات وارده شهید شد.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم رسول پورمراد: خدایا! میدانم که شهادت گنج ارزشمندی است و نعمت والایی که مخصوص بندگان مخلص و عاشق توست. میدانم که شهادت هنر مردان خداست و ورود در حرم امن الهی است. میدانم که من لیاقت داشتن این نعمت را ندارم، اما خدایا (خود) گفتی بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را، میدانم که ازمولا و سرور باید چیزهای بزرگ خواست. رهبرم امام ای فرمود: اگرمیخواهید خدمتتان اجر داشته باشد برای خدا کار کنید و جهاد با نفس داشته باشید و از خدا طلب شهادت داشته باشید» و به قول شهید آوینی: کسی که شهید نشود باید برود و بمیرد!» پس خدایا! به شهدای عزیزت قسم و به حسین سیدالشهداء قسم، مرگ مرا هم شهادت در پای رکاب امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف قرار بده، مرا از این نعمت بهرهمند ساز و مرا عزیز گردان.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم رحمان بهرامی:
محرومین را فراموش نکنید
شهید مدافع حرم رحمان بهرامی، بیستم فروردین 1347، در روستای طهماسبآباد سلطانیه در خانوادهای پاک و روستایی به دنیا آمد. وی در سال 1359 هنگامی که سیزده ساله بود، به جبهه رفت و تا پایان جنگ، مگر برای مدت کوتاهی برنگشت.
شهید رحمان بهرامی گویی همیشه آماده شهادت بود، مجاهدی که همیشه وضو داشت، نمازش اول وقت بود و مناجات و نماز شبانهاش، نوای ایمان و شوق بود. این شهید مدافع حرم در زمره خیرین شهر قرار داشت و همیشه در کار خیر شرکت میکرد، به طوری که این شهید در شهرستان خرمدره در بین مردم به کار خیر شهره بوده است.وی ۳۰ سال در بانه استان کردستان خدمت کرد و از همرزمان شهیدان صیاد شیرازی و شهید چمران بود.
حاج رحمان بهرامی بازنشسته شده بود اما داوطلبانه به مدافعان حرم پیوست. او 20 اسفند 1394 به آرزویش رسید و در راه دفاع از حریم ولایت به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم رحمان بهرامی: . اگر شادی روح حقیر و امام و شهیدان و ائمه اطهار را میخواهید پیرو ولایت فقیه باشید و به درسهایتان ادامه دهید و به مردم شریف ایران بخصوص مردم منطقه خودمان و به قشر ضعیف خدمت کنید و محرومین را فراموش نکنید و قدر خود و مادر را بدانید و با همه مهربان باشید و اخلاق اسلامی را رعایت کنید .»
شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا 23 مرداد سال 64 در شهرستان رشت به دنیا آمد. وی از همان دوران کودکی، به عنوان فردی بااخلاق و درستکار در خانواده و محله شناخته شد. شهید طاهرنیا در سال 84 به نیروی زمینی سپاه پاسداران ملحق شد و بعد از چند ماه با قبول شدن در آزمون یگان ویژه صابرین» به عضویت این نیرو درآمد. وی در 14 مهر 94 به سوریه اعزام شد و بعد از مجاهدتهای بسیار در راه خدا در روز یکم آبان ماه 94 مصادف با شب عاشورای حسینی در استان حلب سوریه در درگیری با تروریستهای تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل آمد. قبل از آخرین اعزامش به سوریه، گفتند که پسرش به زودی متولد میشود. اما او گفت که ممکن است مهر فرزند، زمینگیرش کند. وقتی شهید شد، پسرش 20 روز داشت.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا:چند سال پیش دو بزرگی که پدر شهید بودند به من توصیه کردند که دو چیز را هرگز فراموش نکنم، اول هرروز زیارت عاشورا و دوم قناعت کردن در تمامی کارها. از فرماندهان خواهش میکنم که اگر خداوند توفیق شهادت را نصیبم کرد، اگر جنازهام دست دشمنان اسلام افتاد، به هیچوجه حتی اندکی از پول بیتالمال را خرج گرفتن بنده حقیر نکنند. از فرمانده محترم این عملیات و یا حاج قاسم» درخواست دارم فرصت دیدار با امام و سیدمان را برای خانواده این حقیر ایجاد کنند.»
پنجمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم سردار علیرضا توسلی فرا رسیده است؛ فرمانده و بنیانگذار لشکر فاطمیون و دلاوری اهل افغانستان که به ابوحامد» ملقب بود. وی اول مهر سال 1341 در افغانستان متولد شد. او فارغالتحصیل جامعه المصطفی بود که با ایده و انگیزه اسلام مرز ندارد» در دوران ۸ سال دفاع مقدس انقلاب اسلامی و جنگهای حملات رژیم صهیونیستی در ایران و لبنان حضور داشت. در آغاز بحران سوریه زمانی که تروریستها در 200متری حرم حضرت زینب(س) بودند، ابوحامد با 13 نفر به سوریه رفت و از حرم حضرت دفاع کرد تا سایر مدافعان به او پیوستند و امروز تبدیل به یک لشکر شده است. زمانی که نیروها شهید میشدند ابوحامد خودش میرفت و آنها را بر میگرداند. یک بار 500 متر طناب گرفت و 13 یا 14 شهید را از 300 متری دشمن آورد.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم مصطفی زاهدی:
یک عمر در جستوجوی شهادت
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم سیدسجاد روشنایی:
باید پاسخگوی خون شهدا باشیم
شهید مدافع حرم سید سجاد روشنایی، فرمانده گردان سوم امام حسین(ع) لشکر۱۷علیبن ابیطالب(ع) استان قم بود. این شهید از لشکر فاطمیون به سوریه اعزام و با اسم مستعار سیدعباس مدت ۳۷ روز در سوریه در مقابل گروههای تکفیری و داعشی مبارزه کرد. وی ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ در عملیات آزادسازی نبل و اهرا به شهادت رسید. از این شهید مدافع حرم دو دختر دو قلو به یادگار مانده است.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم سیدسجاد روشنایی:ای برادران و خواهران گرامی من، بدانید كه من به اختیار و داوطلبانه به جنگ با دشمنان اسلام رفتهام این جنگ، جنگ كفر با اسلام عزیز است و تا روزی كه خداوند به بندگان صالحش وعده داده است ادامه خواهد داشت. این زندگی چند روزه دنیای زر و زور و تزویر برای سیاه نمودن چهره اسلام عزیز و رحمانی و ناب محمدی دست به دست هم دادهاند. بر ما فرزندان سیدعلی ای تكلیف است كه جان ناقابل خود را فدای اسلام عزیز كنیم تا بلكه با جان ناقابل خود بتوانیم برای اسلام عزیز ذرهای خدمت كنیم و اما سخنی با كسانی كه با رهبر عزیزمان فاصله گرفتهاند و. ای یاران دیروز و آشنایان غریبه شده به گوش باشید كه فردای قیامت باید جوابگوی خون شهدا و امام شهدا باشید. مگر نشنیدید كه امام خمینی(ره) آن معمار كبیر انقلاب فرمود چه من در میان شما باشم و نباشم نگذارید این انقلاب و كشور به دست نااهلان بیفتد به خود بیایید و توبه كنید.»
شهید مدافع حرم صالح صالحی، نخستین شهید مدافع حرم رامشیر در استان خوزستان است که در یکم فروردین سال 1350 دیده به جهان گشود.
این دلیرمرد برای دفاع از حرم حضرتزینب کبری(س) دو بار به سوریه اعزام شد و جانانه با دشمنان جنگید.شهید صالح صالحی بار دوم که به سوریه رفت مدتی در این کشور حضور داشت و سرانجام در روز دوشنبه 19 بهمن 1394 در نبرد با تکفیریهای مزدور در حومه نبل و اهرا به فیض عظیم شهادت نائل شد. از این شهید، چهار فرزند به یادگار مانده است.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم صالح صالحی: خدا را سپاسگزارم که این سعادت نصیب من شد تا دوباره در جبهههای نبرد حق علیه باطل شرکت داشته باشم و به آرزوی خود رسیدم، واقعا با تمام وجود [دوست] داشتم به فرمان رهبر عزیزم جهت دفاع از دین و اسلام عزیز در جبهههای نبرد حاضر شوم. از اینکه خداوند متعال ما را به این راه ارزشی و دفاع از حرم حضرت زینب (س) هدایت نمود، خدا را بسیار شاکر و سپاسگزارم. . از فرزندان گلم بسیار راضی هستم و خدارو شکر میکنم که خداوند نعمت بزرگی که فرزندان هستند به من عطا کرده است. همیشه در راه ولایت فقیه باشید تنها راه نجات جامعه به امر ولایت بودن است و همیشه افتخار کنید که پدر شما همیشه در خط ولایت بود. از خاطرات خوب ما با فرزندانتان حرف بزنید و همیشه در مجالس خودتان مرا یاد کنید.»
برخی از شهدای مدافع حرم به خاطر نحوه شهادت یا زندگی خودشان مشهور شدهاند. اما برخی دیگر، وصیتنامههایی خواندنی و قابل تأمل دارند که گویای روح بزرگ و آسمانی آنهاست. شهید مدافع حرم، علی شاه سنایی یکی از آنهایی است که وصیت نامهاش قلوب را متحول میسازد. وی متولد ۱۳۶۴ از نیروهای لشکر ۱۴ امام حسین علیهالسلام بود که به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم عازم سوریه شد و به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم علی شاه سنایی : شهادت لباس تک سایزی است که ما باید با اعمال و رفتار و اخلاص، خود را اندازه آن کنیمخدایا امید آن دارم که سرخی خونم، سیاهی گناهانم را غسل دهد و پاک شدن از گناه موجب آن شود که در جمع شهدای اسلام سر افکنده نباشمای مردم اینجانها از خودمان نیست، آن را خداوند تبارک و تعالی به ما داده و روزی هم از همه میگیرد. پس اگر این بدنها برای مرگ آفریده شده است که چه بهتر که انسان در راه خدا کشته شود به شما سفارشی میکنم به پیروی از ولایت فقیه و گوش دادن و عمل بیقید و شرط به فرمایشات ایشان و احترام به پدر و مادر که خیلی به گردن ما حق دارند، خواندن زیارت عاشورا، من خود هر صبح و شام زیارت عاشورا را میخواندم، نتیجه آن را در زندگی دیدم.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم محمدحسین حمزه :
اهمیت شناخت ولایت فقیه
در چهارمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم محمدحسین حمزه، زندگی و وصیت نامه این شهید را مرور میکنیم. محمد حسین حمزه، 15 اسفند 1365 چشم به جهان گشود. در همان نوزادی به بیماری سختی مبتلا شد که سه بار عمل جراحی شد.
محمدحسین در شرایطی به دنیا آمد که دو دایی شهید و یک عموی اسیر در دست بعثیان خاطراتش را رقم میزد. پدرش پاسدار، رزمنده و جانباز؛ مادرش، خواهر دو شهید، که همین امر باعث شد با فرهنگ ایثار و شهادت رشد کند. مراحل تحصیل را تا دیپلم به پایان رسانید سپس به کسوت لباس سبز قامتان پرافتخار سپاه درآمد. بار اول در سال 94 به مدت سه ماه در سوریه حضور داشت. برای بار دوم هم داوطلبانه، عازم منطقه حلب سوریه شد و مسئولیت فرماندهی گروهان را در خط پدافندی به عهده گرفت که سرانجام در صبح پنج شنبه 26 فروردین 1395 بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن داعشی، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم محمدحسین حمزه : مراقب دشمنی دشمنان و منافقان باشید چرا که شما هرزمان که توانستید خصلت گرگ و روباه و خوک را عوض کنید میتوانید دشمنی آمریکا و انگلیس و آلسعود را هم از بین ببرید؛ بدانید ولایت مطلقه فقیه عین ولایت امامزمان(عج) و پیامبر اعظم(ص) و ولایت خداوند است.عزیزان و همکاران گرامی بروید با ولایت مطلقه فقیه آشنا شوید و با ریشه و وجود آن شناخت پیدا کنید و گرنه بدانید اگر آشنا نشوید دیر یا زود پایههای اعتقادتان متزل میشود و نابود میشوید.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه :
برای دلتنگیهای ما دعا کن!
چهارمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه را هم پشت سر گذاشتیم. این شهید متولد سال 1358 اصالتا اهل شهرستان نکا و از پاسداران دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) بود. ابراهیم عشریه برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) داوطلبانه راهی سوریه شد و 25 فروردین سال 1395 در منطقه حلب سوریه توسط تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. از این شهید مدافع حرم سه فرزند دختر به یادگار مانده است.
یکی از دختران شهید، در دلنوشتهای آورده بود: بابا نمازهایم را میخوانم. راستی یادت هست چادر نمازم را خودت سرم میکردی. م و خواهرانم نماز میخوانیم، نیستی و امام جماعت نداریم. بابا هر وقت دلتنگت میشویم زیارت حضرت معصومه(س) میرویم . حضرت معصومه(س) خیلی مهربان است و دلتنگیهایمان را خودش آرام میکند. بابا مردم نمیدانند هر چه عروسک و هدیه بدهند جای بابا پر نمیشود. آخر دلتنگی برای بابا تنگ است. مثل دلتنگیهای حضرت رقیه(س). بابا کنار حضرت زینب(س) برای دلتنگیهای ما خیلی دعا کن. به دعایت محتاجیم.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه : به همه كسانی كه از طریق نوشتار صدایم را میشنوند وصیت میكنم حول محور قرآن، نبوت و ولایت، اتحاد خود را حفظ نمایند تا نگذارند دشمن زبون با استفاده از منافقین داخلی (همانها كه از همان ابتدا به دنبال خزیدن در آغوش استكبار بودند و فتنه 88 را به وجود آوردند و بهوجودآورنده فتنههای آینده نیز خواهند بود) فكر تعدی به ایران اسلامی را به خود راه دهد.»
امروز چهارمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم عمار بهمنی» است؛ شهیدی که در هنگام شهادت ۳۱ سال داشت و مادرش قصد داشت پس از بازگشت از سوریه، او را داماد کند.
شهید بهمنی که اواخر اسفند سال ۱۳۹۴ به صورت داوطلبانه برای مبارزه علیه تروریستهای تکفیری عازم سوریه شده بود، حدود یک ماه بعد در روز ۲۴ فروردین سال ۱۳۹۵ در راه دفاع از حرم اهلبیت(ع) با گلولهای که از سوی تکفیریها به سر وی اصابت کرد، در منطقه حلب سوریه به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم عمار بهمنی : اکنون که این وصیت نامه را مینویسم دلم تنگ است ، دلم تنگ خانواده مخصوصاً آبجی عزیزم زهرا جان. از مادرم میخواهم که خبر شهادت من را شنید هرگز از پدرم دلخور نباشد که رضایت داد در این راه قدم بردارم. چون میل خودم بود و خیلی دوست داشتم مرگم را خودم انتخاب کنم و چه مرگی بهتر و بالاتر از شهادت و جهاد در راه حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س)، از پدرم و مادرم عاجزانه میخواهم که مرا حلالم کنند و دعایم کنند.پدر و مادر و خانواده عزیزم.اگر خبر شهادت من را شنیدید صبور باشید و بر منگریه نکنید و بر حسین(ع) و حضرت زینب(س) و اهل بیت و مصیبتهایشانگریه کنید ، بنده جان ناقابلی در راه اسلام دادهام ، اما حسین(ع) نه تنها جان خود بلکه تمام اهلبیتش را فدای دین و جهاد در راه خدا کرد. دعا کنید و شاد باشید که خداوند پسرتان عمار را انتخاب کرده و خوشحال و سربلند باشید.»
امروز چهارمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم رحیم کابلی است. این شهید، از جوانان انقلابی بود که در سالهای دفاع مقدس اوج جوانیاش را در جبهه نبرد حق علیه باطل گذراند. پس از پایان جنگ خدمتش را در نهاد انقلابی سپاه ادامه داد و در همین ارگان بازنشسته شد.
شروع جنگ در سوریه همزمان شد با دوران بازنشستگی او اما این موضوع دلیلی نشد تا شهید کابلی لباس رزم را از تن در بیاورد و خود را به معرکه جنگ با تروریستها رساند. وی به همراه تعدادی از همرزمان خود در اردیبهشت 95 پس از یک درگیری سخت و نابرابر در خانطومان سوریه به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم رحیم کابلی :اولاً همه شما را سفارش میکنم در گفتار و عمل پشتیبان ولایت فقیه باشید. دوست را شناخته و با او هماهنگ باشید و همراه. مراد از دوست کسانی هستند که به معنای واقعی با تفکرات امام و شهدا ولایت همراهند. دشمن را شناخته و از آنها بیزاری بجوئید در گفتار و رفتار، دشمن با شیطان بزرگ آمریکاست و طرفداران آمریکا. شبهای جمعه مرا هم به یاد بیاورید و در حق بنده دعا کنید. تمامی کوتاهیها و بیادبیهایم را ببخشید. در مراسم اهل البیت جشن میلاد و شهادت، از امام زمان(عج) غافل نشوید. امام را دعا کنید و شهدا را نیز همچنین. لحظهای از ولایت غافل نباشید و در همه احوال آقا را دعا کنید. نماز شب اول قبرم را بخوانید. بر سر مزارم حاضر شوید و دعام کنید.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم احمد رضایی:
امانت الهی
شهید مدافع حرم احمد رضایی، بهار سال 65 در روستای شهیدپرور اوندر از توابع شهرستان کاشمر در خانوادهای مذهبی، کشاورز و متوسط جامعه دیده به جهان گشود. در سال 91 به استخدام سپاه پاسداران درآمد. پس از گذراندن آموزشهای لازم در پادگان آموزشی شهید هاشمینژاد به عنوان فرمانده گروهان آموزشی مشغول به خدمت شد. سپس در خرداد سال 1394 جهت ادامه خدمت به تیپ زرهی 21 امام رضا(ع) نیشابور پیوست. در حالی که هنوز چند ماهی از شروع زندگی مشترکش نمیگذشت به صورت داوطلبانه دی ماه سال 94 به صف مدافعان حرم پیوست. احمد رضایی، 14 بهمن همان سال، شهد شهادت را نوشید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم احمد رضایی خطاب به مادرش : مادرم میدانم که موقع رفتنِ من خیلی نگران بودید ولی هروقت دلت یاد عزیزانت کرد حتما حضرت زینب(س) را یاد کن؛ از مصیبتهای حضرت زینب(س) یادت بیاید. مادرم برای اینکه کمی از نگرانیت کم شود میدانی حضرت عباس(ع) برای چی لب فرات آب نخورد؟ چون امامشان تشنه بود. مادر میدانی حضرت قاسم با اجازه کی وارد میدان شد؟ با اجازه مادرش.مادرم اگر در قیامت بپرسند که جهاد در سوریه برای فرزندان شما مهیا بود، برای چی نرفتند، چه جوابی داری بدهی آیا میخواهی بگویی که در هشت سال دفاع مقدس ما وظیفه خود را انجام دادهایم؟ نه مادر جان پس حضرت ام البنین هم میبایست یکی از فرزندانش در کربلا شهید میشدند. مادرم و پدرم حالا میتوانید سرتان را بالا بگیرید و بگویید خدایا این امانت را از ما بپذیر.»
حجتالاسلام علی تمامزاده» با اسم جهادی ابوهادی» یکی از این شهدا است. این رزمنده ایرانی لشکر فاطمیون 15 آبان 94 در عملیات محرم به شهادت رسید. همسر شهید تمامزاده در مصاحبهای گفته بود: با توجه به خدمات و زحماتی که در جبهه برای بار اول داشت و رزمندهها محب او شده بودند، سردار قاسم سلیمانی نامه زده بود که حیف است چنین زِبل و زیرک و با اخلاصی که از همه گیتها برای اعزام رد شده را از دست بدهیم و با رفتن ایشان بهطور رسمی موافقت شود.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم حجتالاسلام علی تمامزاده: بدانید من برای هیچ چیز به سوریه نرفتم که اهداف مادی داشته باشم. راه برای هدف مقدس دفاع از نوامیس و کیان مسلمین و برای مقابله با استکبار و راس آن رژیم جعلی و سفاک اسرائیل، رژیم کودککش و جنایتپیشه رژیم صهیونیستی هرچه در توان دارید بر این رژیم جعلی فریاد بکشید و خشم و نفرتتان را نثار آن کنید. کینههای انقلابیون رسوب نگیرد و فراموش نکنید که همه ما شیعه علی ابن ابیطالب هستیم. شیعه علی علیهالسلام ذلت نمیپذیرد.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم میثم مدواری :
پیروی از منش علی(ع)
شهید میثم مدواری در تاریخ بیست و سوم اردیبهشت سال 63 در تهران دیده به جهان گشود. از همان دوران طفولیت با هیئت و مسجد آشنا شد.در همین دوران بود که مسعود، یکی از برادران میثم به دست گروهکهای منافقین به مقام شهادت رسید. بعد از گرفتن دیپلم در سال 80 وارد سپاه شد و به طور رسمی شروع به کار کرد. در همین دوران به طور مستمر برای تفحص شهدا به مناطق جنوب میرفت. میثم با شروع جنگ سوریه با داعش به این جبهه اعزام شد و از سال 89 به دفاع ازدین و اسلام پرداخت. بعد از رشادتهای بسیار، شانزدهم آبان 94 به فیض شهادت نائل آمد و شهد شیرین شهادت را نوشید. بنا به وصیتش، مزار شهید در بهشت زهرا(س) بدون سنگ مزار در کنار برادرش است.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم میثم مدواری : چندی است که اشقیالاشقیاء و بدترین دشمنان اسلام و قرآن و ولایت آمدهاند که ریشه دین را بزنند و اینبار نقطه عزت مندی ما را یعنی حریم و حرم آلالله در سوریه و عراق را هدف قرار دادهاند. احمقها فکر کردهاند چون شیطان بزرگ و استکبار جهانی و ظالمان عالم در کنارشان است قدرت دارند ولی کور خواندهاند مگر بچه شیعه مرده باشد که بگذارد این خزانزدگان و نوکران استکبار جهانی و این کافران و حرام زادگان به اهداف شوم خود برسند. ما بچه شیعهها به پیروی از منش مولای متقیان امیرالمومنین علیابنابیطالب علیهالسلام خود را موظف به حمایت از مظلومین عالم میدانیم.»
شهید مدافع حرم مهدی ثامنیراد، از جاویدالاثرهای جبهه دفاع از حرم است که راه و نامش جاودانه خواهد ماند. او 22 بهمن سال 94 در راه دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) در منطقه حلب سوریه به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم مهدی ثامنیراد : این شهید مدافع حرم در بخشی از وصیتنامهاش در توضیح نسبت قیام عاشورا با جبهه مقاومت امروز، نوشت ، یک روز یک مادری با فرزندش در کوچهای سیلی خورد و یک غلاف شمشیر به پهلویش خورد و یک روزی هم عدهای به درب خانه کوبیدند و بعد درب خانه را آتش زدند بعد آن همسر برای دفاع از اسلام و ولی زمان خودش و در آخر از شوهرش دفاع و مقاومت کرد و از آن مادر، دختری به نام زینب متولد شد که برای دفاع از اسلام به همراه برادرش حج را نیمهتمام گذاشت و به سوی سرزمینِ وداع خود و برادر، حرکت کرد و آن خواهر با الگو قرار دادن مادری که خطبه فدک را خواند در کاخ یزید چنان رجزخوانی کرد که ستونهای آن به لرزه درآمد و برای دفاع از برادر و دفاع از اسلام سر بریده برادر و شهید شدن سقای دشت کربلا و فرزندان و برادر زادههای خود را دید و به خاطر این فداکاریهایی که برای اسلام انجام داد، امروز یک عده جوان معتقد و مقید که به اذن ولی زمان خود آمادهاند تا این گنبد و بارگاه و مضجع شریف آن خانم محترم و سهساله حضرت اباعبدالله را از دست یزیدیان زمان (کفار) نجات دهند.»
فرازی از وصیتنامه شهید مجتبی باباییزاده:
توصیه به خواهران
در چهارمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم مهدی اسحاقیان درچه قرار داریم. این شهید با تحصیلات کارشناسی ارشد متولد دوم فروردین سال ۵۸ بود که ۲۰خرداد سال ۹۵ در سوریه به شهادت رسید.
چند روز قبل هم مراسم باشکوهی با حضور مسئولان و جمع وسیعی از مردم به مناسبت چهارمین سالگرد شهادت مهدی اسحاقیان در کنار دو شهید گمنام مدفون در کوه سفید درچه برگزار شد. شهید مهدی اسحاقیان درچه در گار شهدای اسلامآباد درچه در کنار شهید محمد باقر مداح پدر همسرش، آرام گرفته است. اخیرا به قلم فاطمه علیپور دهاقانی، کتاب هجرت تا بهشت» درباره شهید مدافع حرم مهدی اسحاقیان به چاپ رسیده است. شهید مهدی اسحاقیان تأکید بسیار زیادی بر پیروی از ولایت داشت. در دستنوشتهای که از این شهید باقی مانده، وی نوشته بود: حب الحسین (ع) اسرار شهـداست .در مسیر شهـدا بایستی از راه حسین(ع) پیروی نمود دوست داشتن ولایت، همان دوست داشتن حسین(ع) میباشد.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم مهدی اسحاقیان درچه: از همه دوستان و آشنایان حلالیت میطلبم و امیدوارم بدیهای مرا به خاطر خدا ببخشند و مرا در دعای خیر خود بهرهمند سازند. از همه دوستان عزیزم حلالیت میطلبم و همگی را به خداوند بزرگ میسپارم و امیدوارم بنده را در کارهای خیرشان شریک نمایند. رهبر عزیز انقلاب را تنها نگذارید. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما.»
شهید طهماسبی از پاسداران مرکز آموزش و تربیت پاسداری علویون استان قم و فرزند پاسدار بازنشسته کریم طهماسبی بود. از این شهید دو فرزند به یادگار مانده است.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم مهدی طهماسبی: خدا را هزاران مرتبه شکر و سپاس که مجاور و همسایة بیبی فاطمه معصومه سلامالله علیها شدم و در آخر خداوند متعال را هزاران شکر که در عصر انقلاب خمینی کبیر(ره) و زعامت امام سیدعلی ای زندگی میکنم.والله والله بنده هیچ نگرانی و سر سوزن دلواپسی برای همسر و فرزندانم و پدر و مادرم ندارم که بعد از من چه میکنند. زیرا اگر آنها در خط حق و خط اهلبیت و ولایت باشند پس یقیناً اهل من هستند و خداوند متعال وعده داده که خودش خونبهای شهید است و حال کدام یک از مدعیان جرأت دارد قیمتی بر این خونبها بگذارد که قرار است به اهل من برسد؟! مواظب باشید با حرکات و رفتارتان دشمن شاد نشویم. زیرا دشمن اصلی ما یعنی صهیونیسم جهانی و آلسعود (آل یهود) به این مراسمات توجه دارند و با حزن ما شادی میکنند. همه را به صبر سفارش میکنم. انشاءالله صبح ظهور نزدیک است. از همه خواهران و همسر، مادر و ن فامیل و همه ن ایران اسلامی میخواهم که احترام چادر به عنوان حجاب برتر اسلامی را نگه دارند و محجبه باشند، همانطور که یقین دارم هستید و بدانید که من و امثال من میرویم تا چادر از سر شما نیفتد.»
شهید مدافع حرم سرگرد پاسدار سجاد دهقان در تاریخ 11 اردیبهشت 1362 در شهرستان کازرون چشم به جهان گشود. وی در تاریخ 16 بهمن 1394 طی عملیات آزادسازی نبل و اهرا منطقه حلب سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. همسر شهید دهقان در مصاحبهای گفته بود: از حقوقی که داشت برای انجام کارهای خیر هزینه میکرد. در انجام مسئولیت بالاترین دقت عمل را داشت. یکی از دلایلی که سجاد خودش را به جمع شهدای حرم بیبی رساند، اخلاص و پاکیاش بود. بسیار با خلوص نیت کار میکرد. بارها به خودم میگفتم: خدایا شکرت که بندهای به این خوبی آفریدی. همسرم بسیار شیفته اهل بیت بود. ارادت ویژهای به حضرت زهرا(س) داشت در نهایت هم مثل او به شهادت رسید.»
امروز ولادت شهید مدافع حرم سجاد عفتی است. او 30 تیر سال 1364 متولد شد. پدرش از رزمندگان و جانبازان انقلاب و دفاع مقدس بود که یکبار به دست منافقان و یکبار هم در جبهه به جانبازی رسید. به همین دلیل هم شهید عفتی از همان کودکی با فرهنگ ایثار و جهاد آشنا شد و پرورش یافت. او از همان دوران جوانی، وقتی تکفیریها به آتش بازی در منطقه مشغول شدند و حرم آلالله را تهدید کردند، فرصت را غنیمت شمرد و خود را به آب و آتش زد تا به جبهه مقاومت بپیوندد. تا اینکه 30 آذر سال 1394 در سوریه و در تقابل با داعش جام شهادت را نوشید.
همسر شهید سجاد عفتی در مصاحبهای گفته بود: یکی از دوستانش میگفت: سجاد هنگام شهادت خواست تا سرش را بلند كنم تا به آقا سلام دهد. سرش را كه بلند كردم گفت: صلیالله علیك یا اباعبدالله». یكی از دوستانش میگفت چند روز قبل از شهادت، وقتی سجاد از حرم حضرت زینب(س) بیرون آمد، انگار یك متر از زمین بالاتر بود و دیگر مال این دنیا نبود. واقعاًً سجاد به عشق شهادت رفته بود.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم سجاد عفتی : مرگ پلی است به سوی جهان ابدیت و انشاءالله این پل با شهادت رقم بخورد، صبر در مصیبت اجر عظیم الهی را دارد، در مصیبتها، فقط برای امام حسین(ع) گریه کنید.» و در بخش دیگری از این وصیتنامه میخوانیم: رهبر عزیزم را که راه امام عصر(عج) را ادامه میدهد، فراموش نکنید و یاریاشنمایید.»
شهید مدافع حرم سجاد طاهرینیا ۲۳ مرداد سال ۱۳۶۴ چشم به جهان گشود. پدرش پاسدار بود و مادرش در تربیت دینی او اهتمام کامل داشت. سجاد طاهرینیا پس از گذراندن دوره تحصیلات متوسطه و در سن ۱۸ سالگی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شد و قدم در راهی نهاد که پدرش در آن جوانی را سپری کرده بود. با شدت گرفتن درگیریها در عراق و سوریه سجاد طاهرینیا تصمیم گرفت به سوریه برود و از حرم اهل بیت دفاع کند و برای اعزام به سوریه تلاشهای فراوانی داشت. بالاخره پس از تلاشهای فراوان موفق به کسب اجازه فرماندهان سپاه برای اعزام شد اما از آنجایی که تولد فرزندش نزدیک بود، فرمانده سپاه گیلان نام سجاد طاهرینیا را از کاروان اعزامی حذف کرد.
به نقل همسر شهید، وقتی سجاد از حذف نامش خبردار شد به شدت ناراحت شد و حتی با التماس و گریه و زاری همسر و سپس فرماندهاش را راضی کرد تا اعزامش به تاخیر نیفتد و در نهایت هم با همان کاروان راهی سرزمین شام شد. شهید سجاد طاهرینیا در پاییز ۹۴ به آرزویش رسید و در اولین روز آبان ماه مصادف با روز عاشورای حسینی در منطقه عملیاتی حلب، به دوستان شهیدش ملحق شد.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم سجاد طاهرینیا: از فرمانده محترم این عملیات و یا حاج قاسم سلیمانی» درخواست دارم که (فرصتی) فراهم کنند، خانواده این حقیر سراپا گناه را برای دیدار با امام و سیدمان ایجاد کرده تا شاید این کار باعث شود زحماتشان را تا حدی جبران کرده باشم.»
شهید مدافع حرم محمد استحکامی، چهاردهم تیر 1362 در جهرم متولد شد. بیستم فروردین ماه سال 1385 به استخدام سپاه پاسداران درآمد، در زمان حضور گروهکهای تروریستی به سوریه رفت و در تاریخ 27 تیرماه سال 1394 در حلب در سن 32 سالگی شهد شیرین شهادت نوشید.مزارش در گار شهدای رضوان جهرم قرار دارد. محمد استحکامی دارای دو فرزند بود.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم محمد استحکامی: همان طور که امام خمینی(ره) فرمودند: پیرو ولایت فقیه باشید تا به مملکت و اسلام ضربه نخورد.» اصل ولایت فقیه اصل بسیار مهمی است که همه کسانی که به خدا و اهل بیت(ع) اعتقاد دارند باید توجه ویژه به آن داشته باشند.هرکجا که دور شویم و غفلت کردیم ضربه خوردیم. مطمئن باشید که دین خدا واسلام را خود خداوند
به واسطه حجت خودش بر روی زمین محافظت میکند و حجت خدا بر روی زمین که امام زمان (عج) هستند به واسطه نائب آن حضرت که بلاشک مقام معظم رهبری هستند مدیریت میشود و وظیفه ما در این برهه از زمان که تمام کفر مقابل اسلام ایستادهاند تا آن را تضعیف و به خیال پوچ و بیهوده خود نابود کنند، سنگین است و باید تمام تلاش خود را به کار ببریم که فرمایشات قرآنی و اهل بیت(ع) و نائب امام زمان (عج) را خوب درک کرده و در زندگی و روش و رفتار و کردار و عملمان نشان دهیم تا سعادتمند شویم.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم روحالله عمادی:
علت تهاجم دشمن به قشر مذهبی
شهید سید روحالله عمادی، اولین شهید مدافع حرم در شهرستان سوادکوه محسوب میشود. او نخستین روز از شهریور ماه سال 1359 در روستای پاشاکلای زیراب در یک خانواده مذهبی و متدین چشم به جهان گشود. وی توانست با اخذ مدرک کارشناسی ارشد و یادگیری علوم و فنون پروازی به درجه استاد خلبانی برسد. این دلیرمرد سوادکوهی در سومین اعزامش به سوریه، برای دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) و حضرت رقیه(س) در روز جمعه اول آبان سال 1394 مصادف با تاسوعای حسینی سال 1437 هجری قمری و طی عملیات محرم» در درگیری با مزدورانِ سعودی» و پیروان اسلام آمریکایی» در شهر حلب خلعت شهادت پوشید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم روحالله عمادی: دوستان و همرزمان عزیزم برای دفاع از اسلام و ولایت و ایران عزیز راسخ باشید. چرا که پیروزی از آن شماست. هجمه دشمن
(فرهنگی، ی و اجتماعی و .) بسیار سنگین و خصمانه است و راه مقابله با این هجمه به فرموده حضرت امام خمینی(ره) پشتیبانی از ولایت فقیه است. نیتها را خالص کنید و پشتسر ولایت حرکت کنید و نتیجهاش را به خدا بسپارید چرا که خودش وعده نصرت و پیروزی داده است. تهاجمی که به قشر مذهبی و خصوصا ما بسیجیان و سبزپوشان حریم ولایت میشود بیانگر قدرت روز افزون و ضعف و ناتوانی دشمن است، خودسازی کنید، تعلیم و تربیت و ورزش سه شاخصه شماها باشد. همدیگر را دوست داشته باشید و با علم و عمل به پیش بروید و منتظر تقدیر و تشکر کسی نباشید. اجرتان عندالله. و اگر بدی از بنده حقیر دیدید به بزرگی خودتان حلال کنید.»
شهید مدافع حرم سیدمحمدحسن حسینی با نام جهادی سیدحکیم، در سال 1361 در ولایت سرپل افغانستان و در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود. در همان دوران، خانوادهاش به ایران مهاجرت کردند.
وی فرمانده تیپ اباالفضل العباس(ع) لشکر فاطمیون و از زبدهترین نیروهای اطلاعات عملیات بود که پیش از شهادت فرماندهی محور عملیاتی تدمر را برعهده داشت. سیدحکیم 17 خرداد سال 95 در سوریه و در راه دفاع از حرم به شهادت رسید. یکی از همرزمانش میگفت: سید حکیم نمونه بارز یک فرمانده ولایی و به تعبیر بچهها، حاج قاسمِ لشکر فاطمیون بود. چهره نورانی و آرام و بشاشی داشت .او را که میدیدم به یاد این روایت میافتادم که مؤثرترین زمینهسازان ظهور امام زمان(عج) سپاهیان عجم هستند.» سردار شهید سیدحکیم میگفت: دشمن ما داعش و النصره نیستند، ما اینها را به حساب نمیآوریم، بچههای فاطمیون وقتی وارد میدان نبرد میشوند، اصلا ترسی از این اجیران مزدبگیر ندارند، فاطمیون آمدهاند تا کمر اسراییل را بشکنند و رو در روی آمریکا مبارزه کنند. بچههای فاطمیون منتظراشاره فرمانده کل قوا هستند تا بر لشکر یزیدیان زمان بخشمند و آنها را در هم بکوبند.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم سیدمحمدحسن حسینی (سید حکیم) : شهادت چیزی نیست که آدم دنبالش بگردد؛ یک لباس تک سایز است. آدم اگر خیلی بزرگ است، باید کوچک شود تا به آن سایز و به آن اندازه مقصدش برسد که بتواند شهید شود؛ یا اگر خیلی کوچک است باید خودش را بزرگ کند.»
وی دارای تخصص در گروه تخریب بود و با چاپ کتابهایی در زمینه جنگ و خنثی کردن مین و انفجار و. در زمینه آموزش همرزمانش گامهایی به یادماندنی برداشته است. در ضمن او فرماندهی تخریب قرارگاههای خاتم کربلا و نجف را نیز بر عهده داشت. سرانجام علیرضا» در 13 دی ماه 1365 در سن 24 سالگی و در حالی که عضو شورای فرماندهی و مسئول گردان تخریب تیپ ویژه پاسداران بود به همراه همرزمانش در حال خنثیسازی بمبهای فرو ریخته شده توسط هواپیماهای عراقی در باختران به شهادت رسید. او هم اكنون در کنار آرامگاه شهید مدرس در جوار مزار برادر شهیدش در کاشمر آرمیده است.
فرازی از وصیتنامه سردار شهید علیرضا عاصمی»: مادر و پدر عزیزم مواظب باشید که امتحانات الهی، یکی پس از دیگری اجرا میشود و این ما هستیم که باید از خدا بخواهیم که لحظهای ما را به خودمان وا نگذارد. شاید یکی از علل آمدن من به جبهه همین بود که نخواستم خودم را فدای خودخواهی و خودبینیهای بعضی بکنم و با آمدن به جبهه از لجنزاری که بعضی سودجویان و فرصتطلبان در شهر درست کرده بودند و زندگی را در خوب خوردن و خوب زندگی کردن میدیدند، بیرون آمدم و در محیطی الهی و خدایی قرار گرفتم که دیگر کسی برای مقام و منصب کار نمیکند و معیار برتری، همان (ان اکرمکم عند الله اتقیکم) هست و چیزی که در اینجا معنی ندارد، مسئله من و تو است که همه ما هستیم و ید واحد.
شهید مدافع حرم علیرضا مرادی متولد 25 تیر سال 1368 در تهران بود. او از جوانان فعال در پایگاه بسیج المهدی(عج) در مسجد بابالحوائج بود و شغل آزاد داشت. از وقتی بحران سوریه شکل گرفت و حرم معصومین در آن کشور مورد تهدید تکفیریها قرار گرفت، دغدغه پیوستن به مدافعان حرم را داشت. با اینکه از نظر شغلی، فرد موفقی بود و میتوانست زندگی مرفه و راحتی را برای خودش رقم بزند، اما به دنیا و همه مادیات پشت پا زد و داوطلبانه راهی میدان مبارزه با تروریستهای تکفیری شد. سرانجام نیز 21 دی سال 1394 در عملیات مستشاری در سوریه، به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم علیرضا مرادی: به تاریخ ۵/۱۰/۹۴ ساعت ۲۳ و نیم شب،چند سطری وصیتنامه مینویسم، علیوار زیستن و علیوار زندگی کردن را و حسینوار زیستن و حسینوار زندگی کردن و حسینوار شهید شدن را دوست میدارم. شهادت در قاموس اسلام کاریترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور، شرک و الحاد میزند و خواهد زد. ببین ما به چه روزی افتادهایم و استکبار جامعه را به لجنزار کشیده است ولی چارهای نیست، اینها سد راه اسلام شدهاند و باید برداشته شوند تا راه تکامل طی شود. مادر جان و پدر جان شما را قسم میدهم که اگر به خاطر من گریه کنید اصلا از شما راضی نخواهم بود، زینبوار و علیوار زندگی نمایید و مرا به خدا بسپارید.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم احمد حاجیوند الیاسی:
ناآرام در راه عشق
شهید مدافع حرم احمد حاجیوند الیاسی، 26 دی سال 1369 در اندیمشک متولد شد. وی از ابتدای جوانی با درک دقیق و عمیق مفهوم ولایت» خود را وقف کار فرهنگی برای انقلاب اسلامی نموده بود. برادر شهید، در مصاحبهای به شرح این مسئله پرداخته و گفته: احمد راه و منش ولایتمداری را نه بهعنوان یک کلمه بلکه بهعنوان یک اصل در سرتا سر زندگی درک کرده بود و با همین منطق بود که پیش از شهادت در 27 مسئولیت فرهنگی نهادهای دولتی و خصوصی و خیریه به خدمترسانی میپرداخت و کمتر برنامه فرهنگی اجرا شده در شهرستان را از دست میداد و در آن شرکت نمیکرد.» وی سرانجام 12 بهمن سال 94 در عملیات آزادسازی نبل و اهرا جام شهادت را نوشید و برای همیشه جاودانه شد.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم احمد حاجیوند الیاسی:شوق این راه، لحظهای آرامم نگذاشت و به هزاران زحمت موافقت اعزام را گرفتم.شما را به اطاعت مطلق از فرمان رهبر انقلاب دعوت میکنم سرباز ولایت مطلقه فقیه باشید که پشتسر رهبر بودن افتخار دارد؛ سربازی رهبری، امام زمان(عج) را در پی دارد.دعا برای همه رزمندگان را فراموش نکنید که این راه، عشق من بوده و عشق، جگر میخواهد. و در آخر یک نکته خطاب به مولا و رهبرم: رهبرم لیاقت سربازی امام زمان(عج) برای من یک تخیل بود و در تمام عمرم برای سربازی شما سردار و نائب ایشان تلاش کردهام خدا کند روزی شما این سربازی من را قبول فرمائید تا بیش از این شرمنده مادرتان نشوم.»
شهیدعارف کایدخورده از جمله شهدای مدافع حرم اهل استان خوزستان است که به دلیل مخالفت لشگر خوزستان با اعزام وی از طریق لشگر گیلان به مناطق عملیاتی مبارزه با تکفیریها اعزام شد. وی متولد ۲۴ مرداد ۱۳۷۱ بود. او جوانی باوقار و خوش اخلاق بود که به گفته نزدیکانش، آگاهانه و با مطالعه قدم در راه دین گذاشت و در این راه جان خود را فدا کرد؛ در حالی که در اوج جوانی قرار داشت و به دانشگاه نیز راه یافته بود اما شهادت را برگزید. عارف کایدخورده در زمینه هنر نیز سررشته داشت. او در زمینه تئاتر فعالیت داشت و در تعزیه نقشآفرینی میکرد. ویدئویی از رجزخوانی زیبای این شهید، در حضور شهید حاج قاسم سلیمانی موجود است که گویای توانایی عارف، در روایتگری و هنر است. عارف کایدخورده، روز یکشنبه ۲۸ آبان ۹۶ و سالروز شهادت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) در مقابله با تروریستهای تکفیری در شهر البوکمال استان دیراور سوریه به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم عارف کایدخورده: پیرو ولایت فقیه باشید؛ قیامت یقهتان را میگیرم اگر ولی فقیه را تنها بگذارید.»
در یادداشت دیگری که به این شهید منسوب شده، آمده است: میرویم به پیشواز گلولههایی که سینههایمان را سرد میکند از داغهایتان. و شما میمانید و دو چیز. اولی: خون ما و پیروی از ولایت فقیه دومی؛ دنیا و هوای نفستان. یادتان باشد؛ قیامت باید در چشمان تکتک شهدا زل بزنید و جواب بدهید.»
در چهارمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم محمود نریمانی قرار داریم. این شهید 12 دی سال 1366 در کرج متولد شد. جوانی مومن، سختکوش و با اخلاص بود و از همه مهمتر اینکه، آرزوی رسیدن به مقام شامخ شهادت را در سر داشت. آنچنان که در وصیتنامهاش، نوشته بود که آرزو دارد به شهادت برسد و از خدا طلب کرده بود که فقط با شهادت از این دنیا برود. به همین دلیل هم به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و با آغاز جنگ در سوریه و برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سرزمین شام شد تا با تروریستهای تکفیری مبارزه کند. او حتی در یک پیامک که برای یکی از دوستانش ارسال کرده بود، سفارش کرده بود که در تشییع پیکرش پس از شهادت، روضه حضرت عباس خوانده شود. محمود نریمانی سرانجام 10 مرداد سال 1395 در حماه سوریه، به آرزوی خودش، یعنی شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم محمود نریمانی: عمریست که با شنیدن از شهادت و خاطرات شهدا، آرزوی شهادت در دلم افتاده، هر چند که میدانم بنده خوبی نیستم و گناهانم زیاد است اما به خدا بسیار امید دارم و چشم به کرم او دارم و با همین امید از خدا طلب شهادت میکنم؛ هر چند که میدانم لایق شهادت نیستم ولی خدایا مرگ بیشهادت در نظرم حقیر و کوچک است و بعد از اینکه مدتی در جایی خدمت کردم که زمانی شهدا در آنجا بودن، دوست دارم من هم با شهادت از این دنیا بروم. انشاءالله. پس خدایا شهادت را نصیب و روزیم کن.»
شهید مدافع حرم محمد جاودانی، متولد سال ۱۳۶۷ در مشهد مقدس بود. تا مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت تحصیل کرد اما سیره و عمل شهدا را الگوی خود قرار داد؛ همیشه زندگینامه شهیدان را مطالعه میکرد، در اردوهای جهادی حضور مییافت و در پیادهروی اربعین شرکت می کرد. با ظهور گروههای تکفیری در منطقه، لباس رزم پوشید و به صف مدافعان حرم پیوست. محمد جاودانی سرانجام پس از مجاهدتهای فراوان در راه دفاع از حریم اهلبیت(ع) در عراق و سوریه همزمان با شب عاشورای سال 1396 در تدمر» سوریه به دست داعش به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم محمد جاودانی:بنده حقیر کوچکتر از آنم که نصیحت کنم اما به همه برادران و خواهران خود وصیت میکنم پیرو ولی فقیه زمان باشید و بدانید این انقلاب با هزینههای فراوان به دست ما رسیده است و راه نجات فقط پیروی از امام ای میباشد. بروید و وصیت شهیدان راه حق و سیره عملی آنان علیالخصوص سرور و سالار شهیدان امام حسین علیهالسلام را مطالعه کنید و الگوی خود قرار دهید. سفارش میکنم به زیارت عاشورا و مداومت بر روضه امام حسین علیهالسلام که در آن برکات فراوانی است و بنده حقیر هرچه دارم از آن دارم و بس. از همه برادران و خواهران طلب عفو و حلالیت میکنم و همچنین از خداوند میخواهم گناهان، خطاها و کوتاهیام در انجام تکلیف را به رحمت واسعه خودش ببخشد.»
شهید مدافع حرم اسماعیل خانزاده، در روستای زنگی کلا دابو» واقع در شهرستان محمودآباد متولد شد و در سن ۳۱ سالگی در ۲۹ آذر ماه همزمان با شب شهادت امام
حسن عسکری(ع) در منطقه حلب سوریه در درگیری با اشرار داعش به شهادت رسید و از این شهید گرانقدر یک فرزند پنج ساله به نام نرگس به یادگار مانده است.این شهید عزیز نخستین شهید مدافع حرم شهرستان محمودآباد است که پیش از این 10 شهید مدافع حرم از مازندران به دست تروریستهای تکفیری داعش در سوریه به شهادت رسیده بودند. وی خادم افتخاری آستان مقدس امامزاده عبدالله(ع) بود. این امامزاده در ۱۲ کیلومتری جنوب غربی آمل و در روستای اسکومحله» قرار دارد که از شاخصترین و پر زائرترین زیارتگاههای ایران به شمار میرود.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم اسماعیل خانزاده،که به درددل با دخترش نرگس پرداخته و نوشته است: ای دختر عزیزم؛ جگرگوشه بابا، خیال نکن من بیخیال تو بودم، بدان که بابا بینهایت تو را دوست داشت، اما چه کنم که بر من تکلیف بود و احساس مسئولیت داشتم. بابا لحظهای از یاد تو غافل نخواهد شد و در تمام مراحل زندگی بیاد تو خواهم بود، ولی اگر دوست داری بابا هم از تو راضی و خوشحال شود، حفظ حجاب و شعائر دینیست و اگر روزی حافظ قرآن شدی بیاد من هم باش و برای شادی روح من قرآن تلاوت کن و همچون شبها که برای من آیتالکرسی میخواندی، بیا سر قبر بابا بخوان.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم نادر حمید:
یار صمیمی حاج قاسم
امروز سی و ششمین سالگرد تولد شهید مدافع حرم نادر حمید است. وی دوم شهریور سال 1363 در اهواز متولد شد. در کتاب سربازان سردار» درباره شهید حمید آمده است: حاج قاسم سلیمانی، انگشتری از جانب آیتالله ای(مدظله العالی) برای ایشان هدیه آورده بود و رابطه خوبی با هم داشتند شهید حمید خستگی نمیشناخت و همین ویژگیاش نظر مسئولان را هم جلب کرده و توانسته بود با مسئولانی مثل سردار سلیمانی ارتباط مستمر داشته باشد. مدیریت و فعالیتهای شهید نادر حمید مشخصه بارزی بود که او را از دیگر دوستانش متمایز ساخته بود. وقتی ایشان میدید سردار سلیمانی با این سن و سال و مشغله شب و روز مشغول کار کردن است از شیوه رفتار و کارش الگو میگرفت.» این بسیجی خوزستانی مدافع حرم در مهرماه سال 94 در دفاع از حریم اهل بیت(ع) در منطقه قنیطره سوریه، نقطه صفر مرزی با رژیم اشغالگر قدس در حین انجام ماموریت دچار جراحت شد و پس از چند روز بستری شدن در بیمارستان به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم نادر حمید: اگر لایق شهادت شدم و بنا شد تصویری از من منتشر شود این جمله را کنار تصویر من بنویسید: اى خدایى که به بندگان احسان مىکنى. بنده گنهکار به در خانه تو آمده . و تو امر کردهاى که نیکوکار از گناهکار بگذرد . تو نیکوکارى و من گناهکار . به حق محمد و آل محمد رحمت خود را . بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایى که مىدانى از من سر زده بگذر!»
فرازی از وصیتنامه شهید عبدالمطلب اکبری :
یک عمر هرچی گفتم به من میخندیدند!
یه عکسی به من نشون داد، گفت: این اسمش عبدالمطلب اکبری است! این بنده خدا زمان جنگ مکانیک بود، در ضمن کر و لال هم بود، یه پسرعموش هم به نام غلامرضا اکبری شهید شده، غلامرضا که شهید شد، عبدالمطلب اومد بغل دست قبر غلامرضا نشست، بعد هی با اون زبون کر و لالی خودش، با ما حرف میزد، ما هم گفتیم: چی میگی بابا !؟ محلش نذاشتیم، هرچی سروصدا کرد هیچ کس محلش نذاشت. دید، ما نمیفهمیم، بغل دست قبر این شهید با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید، روش نوشت: شهید عبدالمطلب اکبری! بعد به ما نگاه کرد گفت: نگاه کنید! خندید، ما هم خندیدیم، گفتیم شوخیش گرفته، دید همه ما داریم میخندیم، طفلک هیچی نگفت، سرش رو انداخت پایین، یه نگاهی به سنگ قبر کرد با دست، پاکش کرد، سرش رو پایین انداخت و آروم رفت. فرداش هم رفت جبهه.
10 روز بعد جنازهاش رو آوردند! دقیقاً تو همین جایی که با انگشت کشیده بود خاکش کردند.
فرازی از وصیتنامه شهید عبدالمطلب اکبری : بسم الله الرحمن الرحیم، یک عمر هرچی گفتم به من میخندیدند، یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبت کنم، فکر کردند من آدم نیستم، مسخرهام کردند، یک عمر هرچی جدی گفتم، شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم، یک عمر برای خودم میچرخیدم، یک عمر . اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام حرف میزدم، و آقا بهم گفت: تو شهید میشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد، این رو هم گفتم اما باور نکردید!
روایت حجتالاسلام انجوینژاد، سامانه جامع دفاع مقدس/ ساجد.
امروز نهمین سالگرد شهادت شهید مدافع وطن، مصطفی (کمیل) صفریتبار است. این شهید سرافراز، 9 خرداد 1367 در روستای بیشهسر از توابع شهرستان بابل دیده به جهان گشود. در رشته مهندسی شیمی قبول شد اما عشق به شهادت باعث شد تا لباس مقدس سپاه را به تن کند. او قصد ورود به یگانِ ویژه صابرین را داشت. میدانست که خدمت در این یگان، علاوه بر قدرت معنوی به قدرت جسمی هم احتیاج دارد، پس برای جبران علاوه بر حضور در دورههای آموزش تکاوری و چتربازی به ورزشهای رزمی روی آورد و دو مرتبه موفق به اخذ مدال طلا و نقره در جشنواره فرهنگی، ورزشی دانشجویان شد. صفریتبار، سرانجام نیز در تاریخ 13 شهریور سال 1390 به هدف خودش رسید و در تقابل با گروهکهای تروریستی در ارتفاعات جاسوسان به درجه رفیع شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید کمیل صفریتبار: من از اول به عشق شهادت وارد سپاه شدم ولی وقتی وارد مادیات آن میشوی منظورم این است که غرق مادیات شوی فکر شهادت کم رنگ میشه، من آنقدر غرق گناه هستم که خجالت میکشم از خدا طلب کنم توی ذهنم فکر میکنم که خدا به من میگه این همه گناه کردی الان شهادت میخوای که هر چی گناه کردی یکدفعه پاک بشه، البته فکر مثبت تو ذهنم میاد که میگه خدا آنقدر رحمان و رحیم هست که با توبه (صد بار شکستیم) حق خود شو میبخشه ولی حقالناس میمونه که این مردم هستند اون دنیا یقه ما را میگیرند.»
شهید مدافع حرم مرتضی کریمی شالی، 25 دی 1360 دیده به جهان گشود. وی جانشین گردان امام حسن(ع) ناحیه مسلمبنعقیل منطقه در تهران بود که در 21 دی 1394 به دست نیروهای تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم مرتضی کریمی شالی :در ابتدای وصیتنامهام از تمامی دوستان و آشنایان و خانواده خودم تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش فرا دهند تا گمراه نشوند زیرا ایشان بهترین دوستشناس و دشمنشناس است. از همه میخواهم اشک وگریههای خود را نثار اباعبدالله الحسین(ع) و فرزندان آن بزرگوار و خانم زینب(س) کنند. از دوستان و آشنایان که بر گردن بنده حقیر حق دارند تقاضا میکنم بنده حقیر را مورد عفو و حلالیت خود قرار دهند. میدانم که اخلاق و رفتار من آنقدر خوب نبود که توفیق شهادت داشته باشم و این شهادت که نصیب بنده شد لطف و کرم و هدیه خداوند بود. بیبی زینب(س) آن زمان که شما در شام غریب بودید گذشت. و دیگر به هیچ احدی اجازه نمیدهیم به شما و سلاله اباعبدالله الحسین(ع) بیاحترامی کند. نماز لیلهالدفن و حلالیت چهل مؤمن فراموش نشود. حتما این کار را برای من روز دفن انجام دهید و شال و پیراهن مشکی و پرچم سرخ حرم و تربت اباعبدالله الحسین(ع) رو داخل قبرم کنار بدنم قرار بدهید ممنونم. من را حلال کنید. سایه مقام معظم رهبری مستدام باشد.»
امروز پنجمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم روزبه هلیسایی است. این شهید مدافع حرم، یکی از رزمندگان جانباز دوران دفاع مقدس بود که گمشده خود را در جبهه مقاومت یافت. وی یک چشم خود را در دوران دفاع مقدس تقدیم اسلام کرده بود و همواره در آرزوی پیوستن به دو برادر شهیدش بود و داوطلبانه به خط مقدم نبرد با داعشیها پیوست. وی سرانجام در 31 فروردین 1394 در منطقه درعا سوریه به فیض شهادت نائل شد. شهید روزبه هلیسایی پس از دفاع مقدس به کار فرهنگی روی آورد و با محور قرار دادن مسجد به عنوان کانون فعالیتهای فرهنگی به معارف اهلبیت(ع) و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و مقاومت در میان نسل جوان همت گماشت و تا پیش از عزیمت به منطقه نبرد در انجام رسالت فرهنگی خود استوار ماند.
همسر شهید روزبه هلیسایی، درباره وصیتنامه این سردار شهید جاویدالاثر میگوید(فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم روزبه هلیسایی): متاسفانه وصیتنامه همسرم به دست ما نرسیده است، گویا متن وصیتنامه در زمان شهادت در جیب لباس حاج آقا بود و به همین دلیل به دست ما نرسید. ولی از توصیههای زبانی حاج آقا به ما این بود که پیرو ولایت فقیه باشیم. سعی کنیم اعمالمان طوری باشد که دل امام زمان(عج) شاد بشود و سعی کنیم با اعمالمان به امام عصر(عج) خدمت کنیم. در مورد رعایت حجاب خیلی به ما توصیه میکردند میگفت: مراقب باشیم دچار غفلت از نفس خودمان نشویم زیرا شیطان از غفلت ما استفاده میکند و مسیر ما را دچار انحراف خواهد کرد. در مورد غیبت نکردن خیلی توصیه و تاکید میکردند.»
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم سیدحسن رئیسی:
در چهارمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم سیدحسین رئیسی قرار داریم. معلم بازنشستهای که متولد 1346 شهرستان بابل بود. وی در دوران هشت سال دفاع مقدس در جبهههای دفاع از حق در مقابل باطل حاضر شد و به مقام جانبازی رسید، اما سرانجام 22 شهریور سال 1395 شهادت را در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) در منطقه خان طومان سوریه یافت.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم سیدحسن رئیسی: شهادت مرگ نیست، رسالت است، رفتن نیست، جاودانه ماندن است، جان دادن نیست، جان یافتن است، سکوت نیست بلکه فریاد است. آری؛ شهادت سرآغاز پایندگی است. و اما درباره حجاب؛ بدانید که با بدحجابی دل مادرم، حضرت زهرا(س) را به درد میآورید و همچنین دل مولایمان صاحبزمان(عج) را. و اما خطابم به مسئولین امور مملکتی؛ این خون شهداست که شما را به این مقام و منزلت رسانده است؛ وای بر شما اگر در کار این مردم ذرهای کوتاهی کنید. و، ای شیعه امیرالمؤمنین(ع)! هرگاه کسی قصد ظلم بر مردم را دارد و یا از موقعیت خود سوءاستفاده میکند و حق مظلوم را پایمال میکند، شما را به خدا سوگند حق مظلوم را از ظالم بستانید و او را سر جایش بنشانید تا درس عبرتی برای بقیه ظالمین و خائنین شود و نگذارید این گروه، اهداف این انقلاب را پایمال کنند و جایگاه آن را تضعیف کنند. و در آخر دوباره تأکید میکنم رهبر عزیزمان را تنها نگذارید و دنبالهرو خط ولایت باشید و از رهبر فرزانه مان، امام ای (حفظه الله) جلوتر یا عقبتر حرکت نکنید و از اختلاف بپرهیزید تا در دنیا و آخرت رستگار شوید.»
شهید مدافع حرم مسلم خیزاب فرمانده گردان یا زهرا(س) از لشکر 14 امام حسین(ع) در سوریه بود. وی برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) و با آرزوی نابودی رژیم صهیونیستی و آزادی قدس به جبهه مقاومت پیوست و سال94 در سوریه به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم مسلم خیزاب: روی سنگ قبرم بنویسید که تشنه نابودی صهیونیستها بوده و هستم و بهترین روزم، روز نابودی صهیونیستهاست». در بخش دیگری از وصیت نامه این شهید میخوانیم: حاضر نیستم که هیچ کس برایم مشکی بپوشد و عزا نگه دارد و کار خیری را به تعویق بیاندازد و راضی نیستم که همکارانم از وقت کاری خود زده و در مراسم من شرکت کنند. از خدا بخواهید ثواب همه مجاهدتها و رشادتهای لشکریان حسین(ع) را در همه جا و همه حالات هم رتبه و هم درجه و هم مقام شهدای عزیز بدر و احد و خندق و صفین و جمل و کربلا قرار دهد و ما را از زمره بهترین یاوران ولایت و امام عصر(عج) برشمرد و نگذارید که پرچم عزت و اقتدار اسلام و انقلاب عزیز لحظاتی از سرافرازی بایستد و مایه عزت و آبروی لشکر 14 امام حسین(ع) باشید و امیدوارم که خداوند شهادت مرا در گردان حضرت زهرا (س) رقم بزند و مرا نوکر و خادم بهترین یاران علی(ع) قرار دهد.و تا آخرین لحظه دست از حمایت ولی و رهبر عزیزم بر نداریم.
شهید مدافع حرم، ناوبان سوم پاسدار شهید محمد امین زارع از تکاوران تیپ امام سجاد(ع) نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. این شهید فرزند ایثارگر و جانباز دوران دفاع مقدس اللهداد زارع» در اردیبهشت سال ۱۳۶۴ در روستای سنان از توابع شهرستان فسا در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. این شهید بزرگوار با گذراندن دورههای مختلف آموزشی، رزمی و کسب افتخارات و مقام در رشتههای غواصی، سقوط آزاد، پاراگلایدر، پاراموتور و تکتیرانداز و کسب مدرک مربیگری با تکمیل تحصیلات دانشگاهی در رشته تربیت بدنی ، به ناوگان دریایی سپاه پیوست. وی برای حراست از مرزهای آبی نیلگون خلیج همیشه فارس بارها تا دل ناوهای جنگی استکبار جهانی پیش رفت. این شهید عزیز در آبان سال ۱۳۹۴جهت دفــاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سوریه شد و سرانجام در منطقه حلب و خانطومان بر اثر آلودگی شیمیایی مجروح و در تاریخ دوم آذر سال 95 به خیل همرزمان شهیدش پیوست.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم امین زارع:همیشه با خود میگفتم که ای کاش من هم در هشت سال دفاع مقدس شرکت میکردم و همیشه افسوس میخوردم و زمانی که متوجه جبهه اسـلام در لبنان، سوریه، فلسطین و عراق و. شدم از خداوند خواستم تا من هم در این جبهه حضور پیدا کنم و همیشه در ذهنم آرزوی شهادت را میپروراندم.»
شهید مدافع حرم عبدالله باقری نیارکی، ۲۹ فروردین سال ۱۳۶۱ در تهران متولد شد. وی از سال ۱۳۷۹ به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست. در آغاز خدمت عضو تیم رهایی گروگان بود، اما از سال ۱۳۸۳ به سپاه انصارالمهدی(عج) ملحق شد تا در تیمهای حفاظت اشخاص انجام وظیفه کند.
از همان اوایل آغاز درگیریها در سوریه عبدالله تلاش فراوانی برای سفر به سوریه داشت اما هر بار فرماندهان سپاه انصار با درخواست وی مخالفت میکردند تا اینکه اولین بار در اسفندماه سال ۱۳۹۳ برای یک مأموریت کوتاه سه روزه عازم شامات شد.
اشتیاق شهید باقری برای بازگشت به سوریه پس از اولین اعزامش صد چندان شده بود. اعزام دوباره حاج عبدالله شش ماه طول کشید و در طول این مدت ایشان به هر دری میزد تا سریعتر به جبهه برگردد تا بالاخره در مهر سال ۹۴ دومین اعزام او رقم خورد و در یازدهمین روز پاییز دوباره راهی شد.
رشادتهای عبدالله باقری در نبرد بهگونهای بود که شهادتش زیاد طول نکشید و تنها ۲۰ روز پس از دومین اعزام در آخرین روز مهر سال ۱۳۹۴ همراه با امین کریمی که از همرزمانش در سپاه انصار المهدی بود، در حومه شرقی شهر حلب به درجه رفیع شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم عبدالله باقری: برایم شب هفت و چهلم نگیرید و هزینهاش را به فقرا بدهید. پیراهنی که با آن برای امام حسین (علیهالسلام) عزاداری کردهام را روی پیکرم داخل قبر بگذارید.»
شهید مدافع حرم محمد بلباسی، یکی از شهدای خان طومان سوریه بود که پس از سالها فقدان، پیکر مطهرش به همراه شش تن دیگر از همرزمانش، کشف و به وطن بازگشت. وی از جوانان پرشور و انقلابی استان مازندران بود. بلباسی یکی از شهدای عملیات خان طومان در اردیبهشت سال 95 محسوب میشود. او در شرایطی به شهادت رسید که فرزند کوچکش، زینب، هنوز به دنیا نیامده بود؛ هیچ گاه فرزند آخر خود را ندید و از این دنیا پر کشید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم محمد بلباسی :خدا را شاکرم که لباس سپاه را بر تن کردم و با بهترینها همکار بودم و لحظهای از کار کردن در سپاه پشیمان نیستم و به آن فخر میکنم. همکاران عزیزم! سپاه یک نهاد انقلابی است قدر آن را نمیشود با حقوق و مزایای ماهیانه مشخص کرد، این نهاد به قیمت خون شهدا و ایثارگریِ ایثارگران شکل گرفته و اگر کسی به نگاه شغل و کسب درآمد ماهیانه به این نهاد پا گذاشته باید نگاه خود را اصلاح کند یا باید از این نهاد خداحافظی کند، وگرنه به خون شهدا خیانت خواهد کرد. دشمنان این نظام به سپاه چشم طمع دوختهاند، زیرا سپاه خار چشم دشمنان شده است و میخواهند با دنیاطلبی و اشرافیگری ما را خنثی کنند. همکاران عزیز! هوشیار باشید، گوش به فرمان فرمانده کل قوا باشید.»
امروز پنجمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم فرشاد حسونیزاده است. این شهید، متولد 10 خرداد سال 1344 در سوسنگرد بود. در دوران نوجوانی ، با حمله دشمن به خاک کشورمان راهی جبهه شد و در عملیات مختلفی از جمله خیبر، کربلای ۴ و۵، فاو و. شجاعانه شرکت نمود و دچار عوارض شیمیایی شد. اما گمشده خود را سالها بعد و در سوریه یافت. با آغاز حملات تروریستهای تکفیری در منطقه، وی به طور داوطلبانه لباس رزم پوشید و به خط مقدم جبهه مقاومت پیوست. سردار فرشاد حسونیزاده، پس از دو سال جهاد بیوقفه و خستگیناپذیر در برابر داعشیها و سایر گروهکهای تروریستی تکفیری در سوریه، سرانجام 20 مهر سال 1394 به شهادت رسید.
شهید مدافع حرم مهدی قاضیخانی، در زمان شهادت 30 سال سن داشت. با وجودی که صاحب سه فرزند بود و محدودیتهایی در اعزامش به سوریه وجود داشت اما شناسنامه خود را طوری کپی کرد تا نام فرزند سومش مشخص نباشد و خود را به خط مقدم نبرد با داعش رساند. وی ۱۶ آذر ۱۳۹۴ در سوریه به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم مهدی قاضیخانی : اگر من در این راه حق و خداپسند قدم گذاشته مطمئن باشید برای رضای خدا و رسول خدا بوده و میخواهیم به دشمنان اسلام، ثابت کنیم که ما برای رضای خداوند و کمک رساندن به اهل بیت و رسولالله(ص) از تمامی جان و مال و همسر و فرزندانمان خواهیم گذشت و نمیگذاریم که دشمنان خدا و اهل بیت به این اسلام ناب محمدی ضربه بزنند که این کار را امام حسین(ع) برای اسلام نموده و تمام دار و ندار خود را در راه اسلام و خداوند فدا نمود و از او الگو گرفتهایم.ای خواهر و برادر بدانید: سوریه خط مقدم ما بوده و اگر ما در آنجا حضور داریم بدانید که هدف دشمنان رسیدن به ایران است. نگذارید بین شما و اسلام جدایی بیاندازند که اگر موفق شوند شما را به فنا میکشند گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشید تا از فتنه زمان در امان باشید و نگذارید روی افکار و عقاید شما کار کنند نگذارید خون شهدا پایمال شود، که فردای قیامت همه ما مسئول و جوابگو باشیم.»
پدر شهید مشتاقی از او نقل میکرد که وقتی یکبار از سوریه برگشت، گفت پدر! ما قدر رهبر را نمیدانیم، در سوریه رزمندگان جبهه مقاومت با ابهت نام امام ای را بر زبان جاری میکنند».
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم حسین مشتاقی: پدر و مادر عزیزم خیلی به شما زحمت دادم. میدانم که این چند سال چقدر برایم غصه خوردید که من ناراحت نباشم. میدانم که چقدر در بند کارهایم بودید و میخواستید که غم به چهرهام نباشد. تمام همّ و غم شما خوشبختی ما بود ما قدر شما را ندانستیم. امیدوارم حلالمان کنید و از دست ما ناراحت نباشید. من که هیچ بدی از شما ندیدم. دوست دارم مرا ببخشید و هیچ غصهای به دل خود راه ندهید. نمیدانم چگونه از دنیا میروم اما آرزوی من جان دادن در راه خداست. اینکه در جوانی رفتهام خوشحال باشید. دلم برایتان میسوزد که میخواهید غم از دست دادن جوان را تحمل کنید. درکتان میکنم ولی دوست دارم در جواب مردم بگویید که خونش از خون حضرت علی اکبر(ع) که سرختر نبود.در جواب مردم بگویید جوان را در راه امام حسین(ع) فدا کردم. دوست دارم مثل حضرت زینب(س)با بینش کامل به این موضوع نگاه کنید.»
شهید مدافع حرم علیرضا حاجیوند قیاسی ملقب به ابوعلی مهرماه ۱۳۶۴ در دزفول چشم به جهان گشود. در رشته مهندسی کشاورزی تحصیل کرد. وی که از ابتدای جوانی و به شوق جهاد و شهادت در بسیج فعالیت میکرد،پس از دانشگاه وارد گردان امام حسین(ع) وابسته به تیپ حضرت مهدی(عج) شد و در نهایت بهصورت پارهوقت در بسیج ادارات به انجام وظیفه مشغول گردید. با شروع فتنه تکفیریها در منطقه، داوطلب شد تا به مناطق جنگی برود، تا اینکه اول دی سال ۱۳۹۴ پس از پیگیریهای فراوان بالاخره موفق شد جواز اعزام به کشور سوریه را کسب کند. ۲۱ ربیعالثانی یعنی ۱۲ بهمنماه ۱۳۹۴ نیز در تقابل با دستنشاندگان صهیونیسم جهانی و داعش جنایتکار، در عملیات آزادسازی نبل و اهرا، شربت شهادت را نوشید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم علیرضا حاجیوند قیاسی: مادرم یادت باشد که اگر در این راه کشته شدم و برنگشتم من خود را وقف اربابم حضرت ثارالله کردم و چیزی که هدیه داده میشود را کسی پس نمیگیرد و فقط پیش خودت بگو به فدای سر حضرت ثارالله. مادر یادت هست که گفتم دوست دارم بدنم پاره پاره شود؟یادت هست که گفتم دوست دارم از بدنم فقط قطعهای کوچک برگردد که مردم زیر جنازه من خسته نشوند؟پس به من قول بده که جان حضرت زهرا(س) بیقراری نکنی چون اینجا جای ما خیلی خوب است؛ این جا بوی ارباب میدهد.»
شهید مدافع حرم رضا ملایی سال 1336 در روستای چاهنصیر استان کرمان متولد شد. در دوران دفاع مقدس راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل شد اما شهادت نصیبش نشد. وی معلم بازنشسته بود، اما برای رسیدن به شهادت هیچگاه از پا ننشست. حاج رضا که به گفته همسرش، خواب شهادت را دیده بود، با در گرفتن جنگ در منطقه و تهدید زندگی مسلمانان و حرم آلالله، فرصت را غنیمت شمرد و داوطلبانه به جبهه مقاومت پیوست و لباس رزم برای دفاع از حرم را پوشید. وی سرانجام در غروب اربعین سیدالشهدا علیهالسلام، مصادف با 10 آذر 1394 به آرزوی دیرین خود رسید و جام شهادت را نوشید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم رضا ملایی: از خداوند میخواهم زندگی مرا مانند زندگی محمد و آلمحمد بگرداند و مرگ مرا مانند مرگ محمد(ص) قرار دهد. از خدا میخواهم مرا بهعنوان سرباز ولایت قرار دهد و از همه میخواهم پیرو خط ولایت بوده و گوش به فرمان ولیفقیه باشند همچنین از مسئولین درخواست دارم که گوش به فرمان ولایت باشند تا اینکه آسیبی به نظام و مملکت نرسد و اتحاد را در این بحران و زمان داشته باشند وگرنه بزرگترین آسیب و آفت است. یا اباعبدالله انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامه» دین مقدس اسلام حد و مرزی ندارد و از این بابت این مسیر را انتخاب نمودم و حال بایستی بصیرت داشته باشیم. شمر زمانه آمریکا و اسرائیل و خائنین به اسلام یعنی عربستان ماهیتشان را مشخص نمودهاند. بر سنگ قبرم حک کنید: شهید راه کربلا مدافع حرم».
درباره این سایت