محل تبلیغات شما
 فرازی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم بابک نوری هریس:
پایان زیبای جوان زیبا

Image result for ‫شهید مدافع حرم بابک نوری هریس‬‎

 


در روزهای آخر آبان ۹۶ خبر شهادت یک جوان خوش‌چهره گیلانی در رسانه‌های خبری و شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد و نگاه خیلی‌ها را به سمت خودش کشید، کسی از شخصیت و زندگی‌اش اطلاعی نداشت ولی همین عکس‌های کمی متفاوت او را خیلی زود در بین مردم مشهور کرد. او کسی نبود غیر از بابک نوری هریس؛ یکی از دهه هفتادی‌هایی که در اوج خودآگاهی و درک حقیقت، جهاد و شهادت را به عنوان تنها راه رسیدن به سعادت انتخاب کرد. متولد ۲۱ مهر سال ۷۱ بود. جوانی موفق و تیزهوش که باورهای اعتقادی‌اش ریشه‌دار بودند. تا آنجا که وقتی فرصت ادامه تحصیل برای او در آلمان فراهم شده بود، او سوریه و عرصه نبرد را به اروپا ترجیح داد و سرانجام نیز به آرزوی خودش رسید. ۲۸ آبان سال ۹۶ در دفاع از حرم مقدس حضرت زینب(س)، بال در بال ملائک گشود و جام شهادت را نوشید.
  فرازی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم بابک نوری هریس:عزیزان من حالا دست‌هایی بلند شده و زینب‌هایی غریب و تنها مانده‌اند و حسینی در میدان نیست. امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینب‌های زمانه و حرم او دفاع کنیم. برادرانم در نبود من مسئولیت شما سنگین‌تر شده، حالا شما عشق و محبت مرا به دیگران باید بدهید؛ زیرا من عاشق خانواده‌ام، اطرافیانم، شهرم، وطنم و. بوده‌ام و شما خود من هستید در جسمی دیگر. پدرم تو هم روزی در جبهه حق علیه باطل از زینب‌های مملکت دفاع کردی، شما دعا کن که با دوستان شهیدت محشور شوم.»

Image result for ‫گل لاله‬‎

۲۲۸ - فرازی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم وحید نومی گلزار: شهادت در ظهر عاشورا ۱۳۹۸/۰۹/۰۱

۲۲۷ - فرازی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی: شهیدی که از آیت‌الله بهجت نوید شهادت گرفت ۱۳۹۸/۰۷/۲۸

۲۲۶ - فرازی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم مسعود عسگری: شوق پرواز ۱۳۹۸/۰۷/۰۹

حرم ,نوری ,بابک ,شهادت ,دفاع ,مدافع ,بابک نوری ,نوری هریس ,را به ,مدافع حرم ,حرم بابک ,هریس پایان زیبای

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نمایندگی فروش سانترال پاناسونیک panasonic طراحی سایت و سئو سایت دفتراسنادرسمی 124 شوشتر استان خوزستان به سردفتری جعفرزلقی محله بنده نواز هیئت شهدای پایگاه بسیج امام صادق (ع) زیرنویس سریال های کره ای کلبه ی آسمانی دلنوشته های یک دانشجوی پزشکی ماوراء acinunad